فایل ترجمه

مرجع دانلود مقالات و فایل های ترجمه شده

فایل ترجمه

مرجع دانلود مقالات و فایل های ترجمه شده

خورشید در قرآن

تعریف موضوع تحقیق با عنوان خورشید در قرآن را شاید بتوان موضوعی فیزیکی قرآنی نامید زیرا در این مجموعه، وضعیت فیزیکی و یا شیمیایی خورشید و نحوه حرکت آن بررسی شده و پس از قطعیت رسیدن کامل این علوم تجربی با قرآن تطبیق داده می شود پیشینه تحقیق تحقیق در زمینه خورشید در حقیقت پیشینه ای چند هزارساله دارد و تنها قرآن نیست که بدان اشاره داشته است
دسته بندی معارف اسلامی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 83 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 106
خورشید در قرآن

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

خورشید در قرآن

تعریف موضوع:

تحقیق با عنوان خورشید در قرآن را شاید بتوان موضوعی فیزیکی قرآنی نامید. زیرا در این مجموعه، وضعیت فیزیکی و یا شیمیایی خورشید و نحوه حرکت آن بررسی شده و پس از قطعیت رسیدن کامل این علوم تجربی با قرآن تطبیق داده می شود.

پیشینه تحقیق:

تحقیق در زمینه خورشید در حقیقت پیشینه ای چند هزارساله دارد و تنها قرآن نیست که بدان اشاره داشته است از بطلمیوس گرفته تا کوپرنیک ، گا لیله، کپلر و … همه و همه به نحوی خورشید را از جهات مختلف مورد کنکاش قرار داده اند و جالب اینکه قرآن کریم پیش از همه این جنجالها موضع محکم خود را در هزار و اندی سال پیش به همگان عرضه داشته است و اکثر دانشمندان امروزی یافته های علمی خود را به قرآن استناد می کنند.

سوالهای اصلی تحقیق:

1- کدامیک از آیات قرآن با یافته های قطعی علوم تجربی منطبق است؟

2- چند نوع حرکت را می توان برای خورشید در نظر گرفت؟

3- سرانجام خورشیدی که چند میلیون سال از عمر آن می گذرد چه می شود؟

سوالهای فرعی تحقیق:

1- در چه مواردی انطباق قرآن با علوم تجربی اعجاز علمی را ثابت می کند؟

2- آیا غیر از این حرکاتی که در قرآن برای خورشید در نظر گرفته شده می توان خورشید را دارای حرکت نوع چهارمی دانست؟

3- مواردی که علوم روز در مورد حرکت و آتیه خورشید بدان اشاره میکند تا چه حد قابل انطباق و استناد به قرآن است؟

فرضیه اصلی:

1- ظنّی بودن علوم تحربی در غالب موارد

2- خورشید نیز مانند زمین دارای حرکاتی است.

فرضیه فرعی:

1- خورشید همیشه دارای یک شکل، یک حرکت و یک وضعیت خاص نخواهد بود.

اهمیت مسئله:

در میان تمام ثوابت، خورشید یگانه کوکبی است که نظر بنزدیکی آن به زمین تنها مانند یک نقطه نورانی به نظر نمی رسد و می توانیم قسمتهای مختلف آنرا با استفاده از قرآن و به کمک علوم تجربی تشخیص دهیم و به کمک مطالعه تابشها و حرکات آن بخصوصیات آن و پیدایش شب و روز پی ببریم و اهیمت‌ آن از این جهت شاید کمی محسوستر باشد که حیات و پیدایش آن بدون خورشید معنی ندارد.

روش تحقق:

در این تحقیق شاید بتوان گفت که ما از دو نوع روش استفاده کرده ایم:

1- روش زمینه ای و مواردی:

دراین روش پژوهش گسترده ای از موقعیت قبلی و فعلی و آینده یک واحد مانند خورشید انجام می شود و کنش ها و واکنش های آن بررسی می گردد و با مراجعه به قرآن و تفاسیر مختلف حتمیت و قطعیت آن مورد تایید قرار می گیرد

2- روش جمع آوری اطلاعات

در قسمت دیگر این تحقیق که به صورت استفاده از کتابخانه می باشد، عمدتا از کتب روز و علوم تحربی روز استفاده شده است که نشان دهد سخنی که قرآن در هزاران سال پیش آورده هیچ جای شکی برای هیچ انسانی باقی نگذاشته است و نشان داده که معجزه ای کامل و بس عظیم است.

محدودیتهای تحیقیق:

1- پراکندگی موارد تفسیر علمی و اعجاز علمی در تفاسیر بزرگ و مفصل، دسترسی به آنها را دشوار می نماید.

2- اگربخواهیم کمی دقیقتر به مسئله حرکت خورشید نگاه کنیم شاید به طور قطع نتوان گفت که خورشید دارای چند حرکت است زیرا مفسران و دانشمندان مطالب مختلف و گاه متناقضی دراین مورد آورده اند.

چکیده:

این تحقیق (که اگر نام آنرا بتوان تحقیق گذاشت) از سه بخش اصلی، تشکیل شده است فصل اول که با نام تفسیر علمی و دیدگاههای مختلف در مورد آنست زیر مجموعه هایی چون تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی، پیشینه تاریخی علمی اسلامی و درغرب و علل گسترش آن و علم گرایی افراطی وتعادلی، معیارها و انواع تفسیر علمی معتبر و همچنین آثار مثبت و منفی آن بررسی می‎شود. دراین فصل اگر ما بتوانیم تفسیر علمی معتبرو غیرمعتبررا از هم تشخیص دهیم راهی بس بزرگ را در راه رسیدن به تفسیر علمی که خلوص آن از خلط حوزه علم و دین جلوگیری خواهد کرد خواهیم پیمود، علاوه بر این در این فصل با چند نوع تفسیر علمی که توانسته اند بطور صحیح از انطباق ناصحیح قرآن با علوم تجربی روز جلوگیری کنند آشنا خواهیم شد.

اما در فصل دوم این مجموعه در ابتدا نگاهی هر چند گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید خواهیم پرداخت چرا که دانستن پیشینه تاریخی در مورد خورشید مشکل گشای ما در مراحل بعدی شناخت خورشید خواهد بود.

در قسمت دوم، آیات قرآن در مورد خورشید و حرکت آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت و تفسیر هر آیه در ذیل همان ایه و سپس دسته بندی مفسران به دو گروه مفسران و صاحبنظران قدیم و جدید و بررسی نظرات آنان در رأس کار ما قرار خواهد گرفت.

اما در فصل سوم و آخرین فصل این مجموعه در حقیقت خورشید از تولد تا مرگ به انضمام ویژگیها، ساختمان، زیستگرد و نحوه تشخیص حرکات خورشید در کتب علمی روز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

مقدمه

«لخلق السوات و الارض اکبر من خلق الناس و لکن اکثر الناس لایعلمون»[1]

آفرینش آسمان و زمین بزرگتر از خلقت انسان است ولی اکثر مردم نمی دانند»

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگـذرد

خداوند نام و خداوند رای خداوند روزی ده‎ای رهنمای

«الشمس و القمر بحسبان»[2]

«خورشید و ماه با حسابی از خداوند در حرکتند (یعنی در مسیری و به نحوی حرکت می کنند که خداوند تعالی بر آندو تقدیر دارد)[3]

علم ستاره شناسی از قدیمی ترین و در عین حال پیشرفته ترین علوم بشری است. از آنجا که جهان خارج از کره ما مسائل آن در محدوده ستاره شناسی قرار می گیرد، دامنه این علوم بشری ازعلوم دیگر گسترده تر است.

از نخستین تصورات و برداشتهای اولیه نسبت به عالم لایتناهی و ماه و خوشید و ستارگان و کهکشانها گرفته تا پیشرفته ترین سفینه ها آخرین تجهیزات فنی رصدخانه های کنونی همگی دستاوردها و زمینه های علم ستاره شناسی است و خورشید چون یک ستاره عظیم الجثه است طبیعتا در زمره ستاره شناسی قرار می گیرد.

امروزه بشر نه تنها پا از سیاره خود فراتر نهاده بلکه فضا پیماهای مصنوع او تا آخرین سیارات منظومه شمسی را پشت سرگذاشته اند و به آن سوی منظومه ما راه یافته اند.

قرآن مجید در آیه فوق الذکر انسان را به تفکر و تدبر در آفرینش آسمانها و ستارگان درخشان و تحولات شگرفی که در اوضاع آنها پدید می آید و نظام متقنی که برآنها حکمفرماست دعوت می کند.

درست به دلیل وجود همین نظم است که قوانین طبیعت مفهوم پیدا می کند.

دانشمندان تجربی با تکیه بر اعتماد به وجود نظم در طبیعت مشتاقانه در پی کشف قوانین علمی موجود در همه زمینه های جهان خلقت هستند»

در یکسری آیات قرآن کریم به این مسئله که خلقت تمام موجودات اعم از کوچکترین ذرات اتمی گرفته تا ترکیب گیاهان جانداران و انسان و زمین، کهکشانها و جریان امور همگی آنها روی حساب می باشد و دارای اندازه های معین و مشخص و درهر مورد قابل محاسبه دقیق می باشند.

ذیلا به برخی از این آیات اشاره می کنیم:

«و ما یعزب عن ربک من مثقال ذره فی الارض و لافی السماء و لا اصغر من ذلک و لااکبر الا فی کتاب مبین»[4]

از علم پروردگار تو حتی وزن ذره ای پوشیده نیست نه در زمین و نه در آسمان و هیچ کوچکتر یا بزرگتری از آن نیست مگر در کتابی روشن ضبط است.

در المنجد کلمه ذره به «اتم» معنی شده پس کوچکتر از اتم (اصغر من ذلک) در واقع شامل ذرات بنیادی عالم می باشند مثل (الکترونها، پروتونها، نوترونها، فوتونها، پنتونها و کوارکها) و با عنایت به تفسیر المیزان مراد از «کتاب مبین» امری است که نسبتش به موجودات نسبت برنامه عمل است به خود عمل و هر موجودی در این کتاب یک نوع اندازه و تقدیر دارد.

ازاین جهت می توان حدث زد که مراد از کتاب مبین مرتبه واقعی اشیاء و تحقق خارجی آنها باشد که قابل پذیرش هیچگونه تغییر نیست.

همین برنامه عمل اجزاء عالم از کوچکترین ذرات دنیای کهکشانها و وجود حساب و کتاب در اندازه (جرم، سرعت، زمان، بار الکتریکی، نوع حرکت، اندازه حرکت، فشار برای قرار گرفتن ذرات بنیادی اتمها در کنار یکدیگر و پارامترهای دیگر مثل ثابت جاذبه، سرعت نور در فضا، ثابت پلانک، بار الکترون و …) است که دانشمندان برمبنای انها قوانین فیزیکی و شیمای نجوم و … را بدست می آورند.

به طور مثال اطلاع داریم که زمان وقوع خورشیدگرفتگی 30 مرداد 1378 مطابق با آگوست 1999 و نقاطی از کره زمین را که بطور کامل یا ناقص می توانند این واقعه طبیعی را ببینند را با پیش بینی بسیار دقیق اعلام می کنند.

آیاتی دیگر در این مورد عبارتند از:

« و خلق کل شیئ فقدره تقدیرا»[5]

… و هر چیز را آفرید و برای آن اندازه ای معین مقرر داشت

« و کل شیئ عنده بمقدار»

… و تمام اشیاء در نزد او دارای مقداری است.[6]

«والسما رفعها و وضع المیزان»[7]

و آسمان را برافراشت و میزان (عدل و نظم) را در عالم وضع نمود.

«هوالذی جعل الشمس ضیاء والقمونورا و قدرناه لتعلمو عددالسنین و الحساب ماخلق ا ذلک الا بالحق یفصل الایات لقوم یعلمون»[8]

اوست خدایی که خورشید را روشنی بخش و ماه را نورانی قرار داد و برای آن منزلگاههایی مقدر کرد تا عدد سال ها و حساب(کارها) را بدانید. خداوند این را جز به حق نیافریده است او آیات خود را برای دانشمندان شرح می دهد.

« ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تری من فطور»[9]

.. تو در خلقت خدای رحمن بی نظمی و نقصان نخواهی یافت پس (به دیده عقل در نظم آفرینش) بنگر آیا خللی در آن می یابی؟

می توان نتیجه گرفت که کشف نظم و انسجام طبیعت (یعنی قوانین طبیعی) و اتقان صنع باری تعالی یکی از مسائل عمده طبیعت شناسی است.

ما معتقدیم که قرآن کتاب هدایت برای انسانهاست و حاوی تمام چیزهایی است که بشر درحوزه ایمان و عمل بدانها نیاز دارد. بنابراین قرآن یک دائره المعارف علمی نیست و نباید قرآن را با نظریه های متغیر علمی الزاما تطبیق داد.

از طرف دیگر نمی توان کتمان کرد که در قرآن اشارات مکرر به پدیده های طبیعی آمده است، اما اینها برای تعلیم علوم نیست بلکه هدف آنها تشویق مردم است به تعلیم علوم طبیعی و در نتیجه توجه به عظمت خلقت و در نهایت نزدیکی به خالق جهان.

اما همین قرآن ما را به تدبر در آیاتش تعقل و تفکر فراخوانده است.

«کتاب انزلنا الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب»[10]

کتابی خجسته بر تو فرو فرستادیم تا در آیات آن بیندیشند و خردمندان دریابند و پند گیرند.

«ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لقوم یعقلون»[11]

همانا در خلقت آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز … همه اینها آیات روشنی بر وجود خدا برای اهل تعقل است.

«کذلک نفصل الایات لقوم یتفکرون»[12]

اولم یتفکروا فی انفسهم [13]

نکته ای که باید بپذیریم این است که برای فهم بهتر آیات قرآنی تنها معلومات عمیق زبان عربی کافی نیست بلکه علاوه بر آن باید واجد اطلاعات علمی بسیار بالایی بود.

این حقیقت از گذشته های بسیار دور مورد تاکید قرآن پژوهان بوده است.

آمده است که کسی که از علوم زمانه خود بیشتر بداند نصیبش از حقیقت قرآن بیشتر است بنابراین سخن از تفسیر عصری به معنای منطبق کردن برعلوم نیست بلکه سخن از پرده برداری از معنای آیه درسایه دانستنیهای بیرونی است.

یکی از ویژگیهای تفسیر عصری ‌تفسیر علمی است اما تاکید می شود که منظور از تفسیر علمی دراین جایگاه این است که باید از علوم موجود هر عصر در فهم نکات قرآن استفاده شود زیرا در قرآن موارد بسیاری از مسائل خلقت زمین و آسمان، شمس و قمر، مشارق و مغارب، بروج و نجوم ، شب و روز ابر و باران و مسئله آفرینش هستی سخن گفته شده است.

مسلما فهم کامل و تفسیر منطقی این دسته از آیات متوقف بر دانستنیهایی از علوم تجربی و انسانی و تحولات علمی روز است، زیرا مفسر در برابر این همه آیات ناچار است توضیح دهد، نکات غامض و پیچیده آنها را بیان کند، موضع قرآن را در برابر بسیاری از مسائل که خود به آنها اشاره کرده شرح دهد و چنین کاری با تفسیر عصری و علمی ممکن است، به این معنا که معارف قرآن را به گونه ای بیان کند که دست کم با مسلمات علوم روز منافاتی پیدا نکند.

ما معتقدیم قرآن کلام وحی و مافوق نظریات علمی است و سخنان او برخاسته از فرهنگ و متاثر از دانستنیهای ان زمان نیست تا قرآن در طرح این مسائل عقاید آنان را در نظر گرفته باشد و طبق سلیقه و اعتقاد آنان سخن بگوید، بلکه قرآن در طرح نظریات علمی قصد جدی داشته است خداوند با آگاهی که از تمام پدیده های جهان دارد به گونه ای سخن گفته است که مردم آنروز و هر عصر دیگر استیحانش نکنند و سخنان قرآن برای آنان نامأنوس جلوه نکند.

«قل انزله الذی تعلم السرّ فی السموات و الارض»[14]

بگو قران کسی را فرستاده که ازاسرارهستی و آنگونه که هست اطلاع دارد

«و انه لکتاب عزیز، لا یأتیه الباطل »[15]

به راستی کتاب ارجمندی است، از پیش رو و پشت سرش باطل به سویش نمی آید.

یعنی معنی ندارد قرآن چیزی بگوید که با حقایق علمی ناسازگار و برخلاف آن باشد و با علم به باطل بودنش باطل را قصد کند.

بنابراین مفسر عصری باید در قسمتهایی از آیات مربوط، مفسر علمی هم باشد و نکات و اشارات علمی قرآن را به خوبی توضیح دهد اما مرز میان دانستنیها و تئوریها وفرضیه های علمی همچنان محفوظ و مفسر در این میان گام سوز و محتاط است و باید در نظر بگیریم که قرآن قطعی است و علوم غیرقطعی بنابراین باید با قرآن تطبیق شوند.

البته برخی از مفسرین گذشته معاصر از تفاسیر خود از مطالب علمی استفاده نموده اند به طور مثال علامه طباطبایی (ره) وآیت ا.. مکارم شیرازی …، و با رعایت اعتدال از تفسیر علمی در موارد لزوم استفاده نموده اند.[16]

در فصل اول این پژوهشنامه به بررسی تفسیر علمی و دیدگاههای موافق و مخالف در مورد آن پرداخته ایم. ما با توجه به اقسام تفسیر علمی و معیارهای تفسرعلمی معتبر به طور قطع خواهیم توانست مصادیق تفسیر علمی معتبر از غیر معتبر را مورد تمایز قرار دهیم.

فصل اول

«تفسیر علمی قرآن و دیدگاههای

مختلف در مورد آن»

1- تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی و اعجاز علمی:

قرآن کریم معجزه آخرین پیامبر الهی حضرت محمد (ص) است که برای راهنمایی انسانها نازل گردید، هر چند قرآن به زبان عربی واضح بر پیامبر اسلام فرو فرستاده شد و حتی مردم به راحتی آنرا درک می کردند و از آن بهره می بردند و در مواقعی که هدف و مقصود یک آیه نبود به آسانی از طریق پیامبر (ص) این مشکل حل می گردید، اما این دوران طلائی دیری نپایید و پیامبر (ص) از بین مسلمانان رحلت کردند و آنان را با هزاران پرسش تنها گذاردند.

اینجا بود که احتیاج به تفسیر و تبیین قرآن آشکار شد بویژه که هر سال بر قلمرو مسلمانان در سرتاسر جهان افزوده می گردید و هزاران نفر با هزاران سوال و فکر جدید با اسلام و مسلمانان روبه رو می شوند. از اینجا بود که مسلمانان به دنبال اصحاب، یاران و اهل بیت پیامبر (ص) رفتند و از آنها تفسیر قرآن را خواستند.

شیعیان به دنبال علی (ع) و اهل بیت که ثقل اصغر هستند، روان شدند و گروههای دیگر اسلامی نیز هر کدام به دنبال یکی از اصحاب پیامبر حرکت کردند تا از سرچشمه زلال قرآن سیراب شوند.

به این شیوه بود که علم تفسیر پیدا شده و راههای گوناگونی برای تفسیر قرآن ارائه گردید.

یکی از این راهها تفسیر علمی بود که همان سده های نخستین اسلام شروع شد و تا به حال ادامه دارد و نظریات موافق و مخالف زیادی را برانگیخته است.

2- معنای اصطلاحی تفسیر علمی (انطباق قرآن با علوم تجربی)

تفسیر همان برداشتن پرده و حجاب از چیزی است و در مورد قرآن روشن کردن نکات مشکل در الفاف معانی و اهداف یک آیه را تفسیر گویند.

اما علم در اینجا مراد علوم تجربی است یعنی علومی که با شیوه امتحان و تجربه (آزمایش و خطا) درستی یا نادرستی نظریه ها و قوانین حاکم بر طبیعت را بررسی می کند. پس منظور از تفسیر علمی همان توضیح دادن آیات قرآن به وسیله علوم تجربی است.

ولی تفسیر علمی به شیوه های مختلفی (توسط مفسران و یا غیرمفسران) انجام گرفته است به همین خاطر هر کس با توجه به شیوه عمل خاصی که از تفسیر علمی در ذهن خود مجسم کرده، در مقابل آن موضع مخالف یا موافق گرفته و آنرا تعریف کرده است و یا نام خاصی مانند (تطبیق، تفسیر علمی، استخراج علوم از قرآن، استخدام علوم وتحمیل علوم بر قرآن) به آن داده است.

مرحوم علامه طباطبایی (ره) در مورد روش متکلمان فلاسفه و کسانی که علوم جدید را با آیات قرآن وفق می دهند و آنچه موافق مذهب و رأی انهاست از قرآن اخذ می کنند و آیات مخالف را تاویل می کنند می فرماید:

«این طریق از بحث را سزاوار است که تطبیق بنامیم و نام تفسیر بر آنها نگذاریم»

یا دکتر ذهبی در التفسیر و المفسرون می گوید:

«منظور ما از تفسیر علمی آن تفسیری است که اصطلاحات علمی را بر عبارات قرآن حاکم می کند و تلاش می نماید تا علوم مختلف و نظریات فلسفی را از قرآن استخراج سازد»

البته نظر علامه طباطبایی به نوع خاصی از تفسیر علمی اشاره دارد ونظر دکتر ذهبی به نوع دیگری از آن، که در ادامه اقسام تفسیر علمی توضیح داده خواهد شد.

3- پیشینه تاریخی تفسیر علمی در غرب

انسان در طول تاریخ خود همواره با دو نوع معرفت آشنا شده است:

یکی معرفت دینی: یعنی علوم و معارفی که از طریق وحی و الهام به واسطه پیامبران (ع) به دست او رسیده و اورا به طرف خدا و ماورای طبیعت رهنمون ساخته است و دوم معرفت تجربی و عقلی که با دقت او در پدیده های طبیعی و تفکر به دست آورده است. (هر چند نوع دوم خود به دو قسم علوم عقلی و تجربی تقسیم می شود) اما علوم بشری همواره از این گونه مجزا نبوده است.

دانشمندان دینی، علوم طبیعی و انسانی در طی هزاران سال، جدا نبودند بلکه گاهی یک نفر در یک زمان فقیه، فیلسوف پزشک و بوده است و از طرف دیگر حوزه ها و موضوعات علوم طبیعی و الهی به طور کامل و روشن تقسیم نشده بود. ازاینرو تداخل هایی در دو حوزه بوجود آمده و بعضی از دانشمندان دینی و یا متکلمان در نتایج و موضوعات علوم تجربی دخالت ورزیدند و از اینجا بود که تعارض بین علم و دین ظاهر شد.

این مسئله خصوصاً در جهان عرب و اروپا اوج گرفت و در دوران سخت قرون وسطی، دادگاههای تفتیش عقاید پدید آورد. دوران رویارویی دانشمندان علوم تجربی و دینی برای علوم و ادیان الهی تلخ و مصیبت بار بوده و آثار سوء آن هنوز در اروپا به چشم می خورد. یکی از این اثار سوء، سرخوردگی از دین و دینداران بود که موجب گردید تا بسیاری از مکاتب الحادی مانند مارکسیسم پیدا شود و به اصل دین و دیانت بتازند.

این تجربه تلخ موجب شد که انسانها یکی از دو راه را انتخاب نمایند:

الف) جدا کردن مطلق حوزه های علم و دین (مانند نظر یات کانت و اگزیستانسیالیستها و پوزیتیویست ها) که بیشتر در اروپا مورد توجه قرار گرفت.

ب) توافق علم و دین که در این راه بعضی زیاده روی کرده، تداخل علم و دین را قائل شدند و بعضی راه اعتدال را پیش گرفتند و سازگاری علم و دین را پیشنهاد نمودند.

آری تطبیق آیات الهی کتابهای مقدس با علوم تجربی یک واکنش طبیعی در مقابل نفی دین توسط غربی ها بود و به دنبال تعارضات علم و دین در اروپا اوج گرفت.

برای مثال در جریان محاکمه گالیله که عقیده برمرکزیت خورشید و حرکت زمین به دور آن داشت در متن حکم دادگاه تفتیش عقاید این طور آمده است:

«نظر به اینکه سکونت و مرکزیت خورشید نسبت به زمین، عقیده است ضلالت آمیز، از جهت اختلاف واضح آن با تعالیم مقدس باطل ومنسوخ است… »

این متن ظهور کامل در این مطلب دارد که مسیحیان تعالیم تورات و انجیل را با هیئت بطلیموسی تطبیق نمودند تا آنجا که مخالفت با اصول بطلیموسی را ضلالت معرفی می کردند ولی این حرکت تفسیری در غرب ادامه نیافت زیرا کتاب مقدس پس از رویارویی با علوم جدید هر روز عقب نشینی بیشتری کرد و ناسازگاری آن با پیشرفت و کشفیات علوم تجربی آشکارتر گردید(بر خلاف قرآن که سازگاری خاصی با علوم داشته و یکی از ابعاد آن اعجاز علمی بود)

ایان بارپور فیزیکدان معاصر می نویسد:

«مدتها پیش از داروین دانش علمی، از اخترشناسی کوپرنیکی گرفته تا زمین شناسی جدید سایه تردیدی بر نص گرایی (ترک تاویل) کتاب مقدس افکنده بود. به علاوه تحلیل علمی نصوص کتاب مقدس، تحقیقات تاریخی و ادبی که به انتقاد برتر مرسوم شده بود به دلایل بکلی متفاوتی رفته رفته خطاناپذیری (مصونیت از خطا معصومیت) متون مقدس را مورد چون و چرا قرار داده بود»

دکتر موریس بوکای فرانسوی می نویسد:

«تعداد مهمی از مفسران مسیحی این هوشمندی را پیدا کرده اند که برای توجیه خطاها دوری از حقیقت ها یا تناقض های عهدین این عذر را برای مصنفان کتاب مقدس بتراشند که آنان افکار و احساسات خود را به تبعیت از عوامل اجتماعی یک فرهنگ یا اندیشه های متفاوت بیان می کنند.

4- پیشینه تاریخی تفسیر علمی در اسلام:

هنگامی که خورشید اسلام در سرزمین عربستان طلوع کرد، آن سرزمین را که تعداد افراد با سواد آنها از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کرد به علم دانش دعوت کرد و قرآن را به عنوان معجزه معرفی نمود. قرآن با دعوت به تفکر و تعمق درآیات الهی خلقت آسمانها زمین و … مردم را از خواب جهل و غفلت بیدار کرد.

مسلمانان که با فتوحات عظیم در قرن اول هجری به سرزمین های تازه دست یافته بودند هر روز با افکار جدید و ادیان دیگر آشنا می شدند و با فروکش کردن نسبی جنگها تبادل فرهنگی میان اسلام ادیان و تمدن های ایران، روم یونان آغاز شد و توجه آثار دیگر ملل در دوره های هارون الرشید و مامون شدت گرفت.

مسلمانان علومی مانند طب، ریاضیات، نجوم، علوم طبیعی و فلسفه را از یونان گرفتند و مطالب زیادی به‌آنها اضافه کردند و در طی چند قرن خود را به اوج قله دانش رساندند.

چنانکه مسلمانان در قرن سوم و چهارم هجری بهترین کتابهارا در زمینه طب مثل (قانون بوعلی سینا) درزمینه فلسفه مانند(شفای بوعلی سینا) ریاضیات و نجوم نگاشتند.

حتی غرب که اصل این علوم را از یونان گرفته و به مسلمانان وام داده بود مجبور شد دوباره آنها را از مسلمانان اخذ کند از اینرو در قرن دوازدهم به بعد نهضت ترجمه دراروپا شکل گرفت و نظریات بوعلی سینا و ابن رشد تا سالها در دانشگاههای اروپا تفکر حاکم بود.

باری ترجمه و تالیف آثار غیرمسلمانان در زمینه علوم مختلف موجب شد تا تعارضاتی بین ظاهر بعضی آیات قرآن و علوم جدید به نظر بیاید.

دانشمندان مسلمان در همان قرون اولیه اسلام در تلاش برای رفع این معضل دو طریق از انتخاب کردند که بدین شرح است:

الف) رد مطالب باطل این علوم که برای آگاهی مردم و ارشاد آنان صورت می گرفت. زیرا بسیاری از مبانی فلسفی و علمی یونان قابل خدشه و اشکال بود و ازطرفی با دین اسلام هم به معارضه برخاسته بود.

براین اساس کتابهایی مثل «تهافت الفلاسفه (تالیف ابوحامد غزالی)» و «مفاتیح الغیب (تالیف اما فخر رازی)» نوشته شد.

ب) انطباق آیات قرآن با علوم تجربی یونان، تا به مردم ثابت کند که قرآن بر حق و مطلب علمی آن صحیح است و حتی برخی سعی کردند بدین وسیله اعجاز علمی قرآن را اثبات کنند آنان آیاتی که از قران مانند آسمانهای هفتگانه (سبع سموات) را بر سیارات هفتگانه که در نجوم یونانی اثبات شده بود حمل کردند.

فخر رازی (554-606) در تفسیر کبیر در مورد آیه شریفه «فسوهن سبع سموات و هو بکل شکی علیم»[17] می گوید: «بدان که قرآن دلالت بروجود هفت آسمان دارد و اصحاب هیئت می گویند: نزدیک ترین آنها به ما کره ماه است و فوق کره عطارد، زهره ، خورشید، مریخ، مشتری و زحل است.»

ازبین فلاسفه بو علی سینا (370-428ق) سعی کرد بین فلسفه (به معنای عام آن که شامل علم هم می شود) و قرآن جمع کند و عرش را همان فلک الافلاک (فلک نهم هیئت بطلیموسی) قرار داد در مورد تاریخ تفسیر علمی، علامه طباطبایی درمورد متکلمان قرن دوم هجری که بعد از ورود فلسفه یونان و پیدایش آرای کلامی به فرقه های مختلف تقسیم شدند و هر کدام را بر نظر خود تطبیق می کردند) می فرماید: «متکلمان و نظرات فرقه ای آنان موجب شد تا برطبق اختلاف نظرات خود در تفسیرقرآن گام بردارند و هر کدام آنچه را که موافق نظرشان (مذهبشان) بود می‎گفتند و آنچه که را مخالف بود تاویل می کردند، بهتر است این طریقه را تطبیق بنامیم و تفسیر نگوییم.»

ایشان نظیر همین کلام را در مورد فلاسفه که آیات را با مطالب فلسفی تطبیق می کردند ابراز کرده و می فرماید: «آنها آیات را با فلسفه به معنای اعم (یعنی ریاضیات، طبیعیات، الهیات و اخلاق) تطبیق می کردند خصوصا مشائین (پیروان فلسفه ارسطوئی) که آیات وارده درحقایق ماورای طبیعی و آیات خلق و پیدایش آسمانها و زمین آیات برزخ و معاد را تاویل کردند حتی آنها آیاتی را که با فرضیه ها و اصول موضوعه علوم طبیعی سازگار نبود تاویل می نمودند.

برای مثال نظام افلاک کلیه و جزئیه، ترتیب عناصر، احکام فلکی و عنصری و … با اینکه آنها تصریح کرده بودند که این نظریه ها مبتنی بر اصولی است که بدیهی نیست واین تطبیق یا تفسیر علمی قرنها ادامه داشت و در این زمینه علمای اهل سنت و شیعه هر دو اقدام به تفسیر علمی کرده‎اند. برای مثال علامه مجلسی (م 1111ق) در تفسیر آیه شریفه (ثم استوی الی السماء فسوهنّ سبع سموات) بقره /29 می فرماید:

«هفت آسمان بدل یا تفسیر است برای «السماء» و هفتگانه بودن آسمانها منافاتی با افلاک نه گانه که منجمان اثبات کرده اند ندارد. زیرا فلک هشتم و فهم در زبان دینی با نام کرسی و عرش نامیده شده است.»

پس این عقیده که «همه علوم در قرآن وجود دارد» (چنانکه تعدادی از مفسران و غیره آ‎نها مانند غزالی سیوطی و … عقیده داشته اند) موجب شد که این نوع تفسیر ریشه کند و مورد توجه بیشتر قرارگیرد.

البته توجه قرآن به علم وذکر مطالب علمی در مورد آسمانها وکرات زمین، گیاهان و … در توجه مسلمانان به علوم و رشد آنها و توجه به رابطه قرآن با علم و در نتیجه، رشد تفسیر علمی کمک شایانی کرد.

5- تفسیر علمی در یک قرن اخیر و علل گسترش آن:

«در یک قرن اخیر، تفسیر علمی و اعجاز علمی قرآن مورد توجه مسلمانان و مفسران قرار گرفت و کتابهای زیادی در این مورد نوشته و حتی فردی مثل طنطاوی یک دوره تفسیر مستقل دراین موضوع نوشت (تفسیر جواهر القرآن) ولی این نکته قابل توجه است که با آنکه بیش از هزارسال از عهد تفسیر علمی میگذرد اما در این یک قرن اخیر اوج گرفت و مورد توجه طبقه جامعه و مفسران قرارگرفت.

در مصر بعد ازورود سید جمال الدین اسدآبادی (1315 ق) و تربیت شاگردانی مانند عبده، تفسیر علمی آغاز شد. او به شاگردان تعلیم داد که اسلام با تمدن و پیشرفت در زندگی معارضت ندارد و تفسیر قرآن را با توجه به این مطلب آغاز کرد.

در ایران و هند و کشورهای اسلامی دیگر، تلاش و سعی برای انطباق آیات قرآن با علوم تجربی آغاز شد و هر کس تحت عنوان خاصی کتابی نوشت.

در هند از پیشگامان این حرکت می توان از «سراحمدخان هندی 1817 م» و «سیدامیرعلی 1265 ق» نام برد که کوشش کردند مسائل دینی را با علوم جدیدآمیخته کنند.

در این میان نام بسیاری از دانشمندان علوم تجربی مانند (پزشکان، مهندسان و …) به چشم می خورد که بعضی از راه دلسوزی و برخی از طریق شیطنت دست به تفسیر علمی قرآن زدند و مفسران عالیقدر شیعه و سنی نیز از قافله عقب نمانده و تفسیر های جدید با آمار و ارقام قوانین و نظریات جدید علوم تجربی همراه گشت.

در این مورد علل مختلفی وجود داشتند که ما به مهمترین آنها اشاره می کنیم:

1- حس دفاع از حقایق دینی؛ درمقابل حمله به دین که در اروپا انجام شد و امواج آن به بلاد اسلامی نیز وارد شد.

در اروپا پس پیروزی اصالت حس (پیروان هیوم) و رشد بی سابقه علوم تجربی در دو قرن اخیر (نوزده و بیست میلادی) تعارض بین علم و دین شروع گردید. همانطور که در قسمت (پیشینه تاریخی تفسیر عمی در غرب) بیان کردیم، کتاب مقدس به خاطر نقاط ضعف و تحریفات و اختلاط آن با هیئت بطلمیوسی و داستانهای مجعول نتوانست حقایق علمی را تحمل کند و کم کم تعارضی بین آیات کتاب مقدس و کلیسا از یکطرف و دانشمندان علوم تجربی (مثل طرفداران نظریه تکامل انواع) از طرف دیگر شروع شد و در نهایت این جریان به پیدایش مکاتب الحادی و مخالف دین (مثل مارکسیسم) منجر شد که در اوایل قرن بیستم این جزییات رشد چشمگیری در غرب پیدا کردند.

آنها از ضعف بنیادهای دینی مسیحیت استفاده کردند و افکار خود را تبلیغ نموده و تا آنجا پیش رفتند که موفق به تشکیل حکومت الحادی کمونیستی درروسیه (شوروی سابق) شوند (البته دلایل دیگری هم به رشد انها کمک کرد)

هر چند پیشینه تعارض کلیسائیان با دانشمندان علوم تجربی به قرون وسطی بر میگردد اما یکی ازقله های اوج آن در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم بود. این برخوردها در کتابها و مجلات منعکس شد و کم کم به زبان عربی ترجمه شد و به کشورهای اسلامی سرازیر گشت.

در این میان مصر اولین کشوری بود که تحت تأثیر این افکار قرار گرفت زیرا از لحاظ جغرافیایی مصربه اروپا نزدیکتر و در ضمن یک مرکز تمدن و فرهنگ قدیمی بود و بسیاری از روشنفکران مسلمان آنجا که به اروپا مسافرت کرده و یا در آنجا تحصیل کرده بودند به همراه علم و تکنیک این افکار را برای ملل خود با ارمغان آوردند.

مسلمانان غیور و دانشمندان دریافتند که اصل دین در خطر است و افکار جوانان مسلمان ممکن است دستخوش الحاد وگروههای مارکسیستی گردد. از طرف دیگر می دانستند که این تعارض بین علم و دین در جهان اسلام زمینه ای ندارد. زیرا اسلام خود حامی و مشوق علم است. از اینرو ضروری بود که این حقیقت مهم برای مسلمانان آشکار شود که اسلام با پیشرفت علوم تجربی و حقایق علمی، تعارضی ندارد بلکه علم قطعی موید دین اسلام و اسلام موید علم قطعی است.

ظواهر آیات و روایات با علوم تجربی قابل جمع است و اگر تعارضی به چشم می خورد ابتدایی و بدوی است که با تامل رفع می شود.

به این علت بود که بسیاری از دانشمندان و مفسران مسلمان به میدان آمدند و با تذکر حقایق علمی قرآن را (که مورد قبول علوم تجربی بود) و با جمع کردن بین نظریه های علمی و ظواهر قرآن به رفع آن توهم (تعارض بین علم و دین) همت گماشتند (هر چند دراین بین افراط و تفریطهایی صورت گرفت و همه افراد در یک ردیف عمل نکرده اند)

علت دیگر اوج گیری تفسیر علمی در یک قرن اخیر در بین مسلمانان این بود که عده ای از مفسران و علمای دین و یا دانشمندان علوم تجربی که حس دینی قوی داشتند، کوشش کردند با استخدام علوم تجربی اعجاز قرآن را اثبات کنند.

قرآن که کتاب آسمانی و وحی شده بر پیامبر اسلام (ص) است و معجزه جاوید اوست وهمیشه سند زنده و حاضر برای حقانیت اسلام بوده است و جنبه های گوناگونی از اعجاز آن اثبات شده است (مانند فصاحت، بلاغت، عدم تعارض و تناقض در‌آن، آهنگ عجیب آن و تاثیر فوق العاده برانسانها) و با پیشرفت علوم و فنون بشری، هر زمان بعد تازه ای از اعجاز ان به اثبات می رسد.

یکی از جنبه های اعجاز قرآن که در یک قرن اخیر مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است جنبه اعجاز علمی قرآن است.

آری قرآن، مثالها و مطالب علمی فراوانی ارائه می کند که با جدیدترین قوانین و نظریات اثبات شده علمی موافقت دارد وهمین نکته عجیب مورد توجه دانشمندان مسلمان، مفسران حتی بسیاری از پزشکان مهندسان مسلمان و غیرمسلمان قرار گرفت، تا آنجا که بسیاری از غربیها مجذوب این بعد علمی قرآن شدند و به حقانیت اسلام پی بردند و به دین اسلام مشرف شدند.

از این رو بسیاری از مفسران شیعه و سنی کوشش کردند با کنار هم گذاردن مطالب علمی و آیات قرآن اعجاز علمی قرآن را اثبات کنند برای مثال تفسیر نمونه از شیعه و جواهر القرآن از اهل سنت و نیز کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبراز دکتر پاک نژاد کتاب های عبدالرزاق نوفل و دهها کتاب دیگر دراین زمینه نوشته شده است.

در این زمینه نمونه های زیادی از آیات قرآن که نشان دهنده اعجاز آن است وجود دارد و فقط دراینجا اشاره می کنیم که قرآن در چهارده قرن قبل در سرزمین عربستان مطالبی در مورد آسمانها، زوجیت گیاهان، حرکت خورشید، زمین و … بیان کرده که امروزه پس از هزار واندی سال دانشمندان علوم تجربی به حقانیت آنها پی برده اند و جالب این است که بسیاری از نظرات قرآن در محیطهای علمی آن زمان (مانند تمدن ایران، روم، یونان) قابل قبول نبوده، چرا که هیئت بطلیموسی حاکم بر افکار دانشمندان نمی پذیرفت که زمین حرکت کند وقتی گالیله را به جرم چنین سخنی (قرنها پیش از بیان قرآن) محاکمه و محکوم کردند.

3- علت دیگر که می توان برای رشد تفسیر علمی در قرن اخیر ذکر نمود رشد افکار التقاطی و انحرافی بعضی از روشنفکران در جوامع اسلامی بود.

بعضی از مسلمانان که به کشورهای غربی مسافرت کرده یا در آنجا تحصیل نموده و یا به نوعی تحت تاثیر پیروزی اصالت حس و پیشرفت اعجاب انگیز علوم تجربی در اروپا قرار گرفتند سعی کردند به تقلید کورکورانه از غربی ها بپردازند. آنها روش حسی و تجربی را تنها راه پیشرفت دانستند و راه عقل و وحی را مردود دانسته و سعی کردند آیات قرآن را با علوم تجربی تطبیق دهند و در مواردی که ظاهرآ‎یات با علوم تجربی ناسازگاری داشت، به تاویل آیات یا تفسیر به رای آنها پرداختند.

این گروه در جوامع اسلامی زندگی می کردند و سعی در جذب جوانان مسلمان و تشکیل گروه ها و تغییر اوضاع اجتماعی به نحوه دلخواه داشتند. برخی از این عده معتقد به اسلام بودند و اغلب گرایشات غیر اسلامی داشتند (مثل مارکسیستها و …) و برخی دیگر در ظاهر مسلمان بودند و در باطن غیرمسلمان یعنی از روش نفاق استفاده می کردند زیرا می دانستند که اگر از اول اصل دین را انکار کنند نمی توانند بین جوانان مسلمان و جوامع اسلامی پایگاهی پیدا کنند از این جهت با حفظ ظاهر آیات و روایات محتوای آنها را بر افکار خود تطبیق می نمودند تا آنجا که هابیل و قابیل را اشاره به دو جامعه (جامعه بی طبقه و دوره فئودالیسم) می گرفتند و یا روح را خاصیت و اثر ماده معرفی می کردند و نبوت را نوعی بلوغ می خواندند که برای اصلاح جامعه قانونگذاری می کند.

ورود این گروه به عرصه تفسیر موجب شد تا بعضی از دانشمندان و مفسران اسلامی یکسره این روش را تخطئه کنند. برای نمونه به این سخن توجه کنید:

«نمونه ای از این کژاندیشی را می توان در تفسیر طنطاوی دید؛ او در زمانه ای می زیست که علوم غربی تازه به مصر راه یافته و فرهنگ اروپایی به افکار مسلمانان سیطره پیدا کرده بود و او به گمان خود برای آنکه مسلمانان را از فریفتگی در برابر فرهنگ غرب باز دارد در کتاب جواهر القرآن کوشید تا بسیاری از مسائل علمی را با آیات قرآن تطبیق دهد».

علامه طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان دراین باب سخنی دارند که گذشت.

استاد شهید مطهری در مورد اصالت حس اروپا در بین مسلمانان می گویند:

«چنانکه می دانیم در اروپا روش حسی و تجربی در شناخت طبیعت بر روش قیاسی پیروز شد. پس از این پیروزی این فکر پیدا شد که روش قیاسی در هیچ جا اعتبار ندارد، تنها فلسفه قابل اعتماد، فلسفه حسی است.

نتیجه قهری این نظریه این شد که الهیات به سبب خارج بودن از دسترس حس و تجربه، مشکوک مجهول و غیر قابل تحقیق اعلام شود و برخی آنها را یکسره انکار کنند.

این جریانی بود که در جهان غرب رخ داد. در جهان اسلام سابقه موج مخالفت با هر گونه تفکر و تعمق از طرف اهل حدیث از یک طرف و موفقیتهای پی در پی روش حسی در شناخت طبیعت ازطرف دیگر و دشواری تعمق و حل مسائل فلسفی از جانب سوم گروهی از نویسندگان را سخت به هیجان در آورد و موجب پیدایش یک نظریه تلفیقی در میان آنها شد مبنی بر اینکه:

«الهیات قابل تحقیق است ولی در الهیات نیز منحصرا لازم است از روش حسی و تجربی که برای شناخت طبیعت مورد استفاده قرار می گیرد استفاده شود.»

«فرید وجدی» در کتاب «علی اظلال المذاهب المادی» و سید ابوالحسن ندوی در «ماخسرالعالم بانحطاط المسلمین» و همچنین نویسندگان اخوان المسلمین مثل: سید قطب، محمد قطب و غیراینها این نظر را تبلیغ و نظر مخالف را تخطئه می کنند.»[18]

6- ردیابی تفسیر علمی در تفاسیر شیعه و اهل سنت

اگر چه تفسیر علمی از ویژگی های تفسیری قرن چهارم است اما نمونه های ظریف و کم رنگی از آن در تفاسیر گذشتگان از جمله تفاسیر شیعه و اهل سنت دیده می شود.

در میان مفسران اهل سنت غزالی نخستین کسی بود که به آیاتی اشاره کرد که فهم آنها نیازمند آشنایی با علوم گوناگون بود.

غزالی معتقد بود برای تفسیر قرآن می توان از علوم بهره گرفت که در زمان نزول قرآن برای مردمان آن عصر ناشناخته بوده است. البته غزالی خود موفق به اجرای این روش تفسیری نشد.

حدود یک قرن بعد فخر رازی (م 606 هـ) در «تفسیر مفاتیح الغیب» خود از علوم زمانش در تفسیر قرآن بهره گرفت و تفسیری سرشار از علوم گوناگون پدید آورد.

بعد از او این گرایش در تفسیر اهل سنت محدودتر شد مانند تفسیر بیضاوی (م 791 ق) (تفسیر روح المعانی آلوسی 1217ق)

در آغاز قرن 14 مجدداً گرایش علمی در تفسیر قرآن گسترش یافت و افرادی چون محمدبن احمد اسکندرانی (م 1306 ق) در تفسیر «کشف الاسرار النورانیه» کواکبی (م 1320 ق) در کتاب طبایع الاستبداد و مصارع الاستعباد» محمد عبده( م 1325 ق) در تفسیر «جزء عم» و طنطاوی (م 1358 ق) در جواهر القرآن هریک به شیوه ای علمی به آیات نگریستند.

مهمترین نمونه های تفسیر علمی، تفسیر اسکندرانی و طنطاوی است. پس از تفسیر طنطاوی و نظرات مثبت و منفی نسبت به تفسیر او، جریان علمی درتفاسیر معروف اهل سنت تا اندازه ای فرو نشست اما اولین نشانه های تفسیر علمی در تفاسیر شیعه را در تفسیر جامع و مهم «التبیان شیخ طوسی» می بینیم.

در این تفسیر برخی آیات به صورت محدود مورد بحث علمی قرار گرفته اند مثلا در بحث تفسیر پیرامون آیه «الذی جعل لکم الارض و فراشاً و السماء بناءاً» آورده:

«فراش بودن زمین به معنی گسترده بودن با کروی بودن زمین ناسازگاری دارد یا نه؟

و پس از نقد و بررسی نظرات مختلف نتیجه می گیرد که مفهوم فراش بودن با کروی بودن زمین منافاتی ندارد» به نظر می رسد شیخ طوسی سعی کرده بین آیات قرآن و داده های علمی مقایسه ای انجام داده و اگر مقدور بوده هماهنگی ایجاد کند.

پس از او تا حدود قرن 11گرایش علمی، چندان در تفاسیر معروف شیعه دیده نمی شود (مثل تفسیر مجمع البیان)

در قرن 11 ملاصدرا با نوشتن «تفسیر القرآن الکریم» مجددا این روش تفسیری را جان بخشید. تفسیر او شامل همه آیات قرآن نیست اما در ذیل آیاتی که زمینه بحث علمی دارند مطالب علمی را ذکر می کند مثلا ذیل آیات 22 و 19 بقره و 38 و 39 یس مباحثی از علم هیئت مثل کروی بودن زمین و افلاک نه گانه و … را مطرح کرده و به نقد و بررسی آنها پرداخته است. بعد از او مجدوداً گرایش علمی در تفاسیر مهم شیعه مثل صافی، فیض کاشانی، کنزالدقایق و … دیده نمی شود.

اما در قرن 14 جریان علم گرایی دوباره به صحنه تفسیر می آید و اکثر تفاسیر مهم این قرن مثل المیزان، الفرقان، نوین، پرتوی از قرآن، نمونه و … تفسیر آیات به مطالب علمی نظر داشته اند و این به معنای پذیرفتن بی چون و چرای این سبک نیست و در مواردی صاحبان تفاسیر با این روش مخالفت کرده اند. آنها در برخی آیات حقایق ثابت شده علمی را برای تفسیر به کار گرفته‎اند.

مقایسه بین تفاسیر اهل سنت و شیعه در قرن 14 نشان می دهد که گرایش علمی در تفاسیر با احتیاط بیشتری همراه بوده است و در تفاسیر اهل سنت گاه جریان علم گرایی افراطی مشاهده می کنیم.

تفسیر طنطاوی از نمونه های این تفاسیر افراطی است، همچنین در میان شیعیان تعداد کارشناسانی که دریک رشته علمی تخصص داشته اند اما مفسر نبوده اند و به تفسیر آیاتی در حوزه تخصصی خود پرداخته اند محدودتر از اهل سنت بوده و در میان شیعیان به افراد انگشت شماری از جمله مهندس بازرگان می توان اشاره نمود حال آنکه در میان اهل سنت این افراد بیشتر مشاهده می شوند.

7- انگیزه های روی آوری مفسران به علم گرایی افراطی

با بررسی دقیق در تفاسیر علمی افراطی در می یابیم که زمینه هایی در شکل گیری خط مشی و شیوه این مفسران نقش داشته است.

بسیاری از این مفسران تلاش داشتند که سازگاری با دین و علم را با هم به اثبات برسانند در این راه در گرداب افراط افتاده اند.

عده ای نیز جامع بودن قرآن نسبت به همه علوم و نیازهای بشری را پذیرفته اند. اینان با استناد به برخی آیات قرآن مانند 89/ نحل (ونزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیئ) یا آیه «ولارطب و لایابس الا فی کتاب مبین» همچنین روایاتی که موید این معانی است معتقدند که قرآن جامعیت دارد آن هم جامعیت مطلق نه نسبی.

این انتظار از قرآن باعث کشیدن شدن مفسران به وادی تفسیر بی حد و مرز علمی شده است از طرفی دراین نظریه می توان به غزالی، فخررازی، سیوطی و از معاصران به طنطاوی اشاره کرد. اما گروهی دیگر از مفسران به دلیل اعتماد بیش از حد به دیدگاهها و فرضیات علمی و ثابت پنداشتن آنها به این راه کشیده شده اند. در حالیکه بسیاری از دیدگاههای علمی متغیر هستند و استناد به آنها در تفسیر موجب خدشه وارد شدن به ساحت اعجاز علمی قرآن می گردد.

گاهی ناآگاهی و بی توجهی نسبت به شرایط و قوانین تفسیر نیز موجب گرفتار شدن مفسران در دام افراط در تفسیر علمی می گردد.

برخی از مفسران نیز به دلیل خودباختگی در مقابل فرهنگ غرب و به منظور همسوشدن با آنها با سوء استفاده از دین، چارچوب تفسیر را در هم شکسته و تا آنجا که توانسته اند دامنه علم گرایی در تفسیر راگسترده و بدون مرز ساخته اند.[19]

لازم به ذکر است که یک تفسیر افراطی ممکن است تحت تاثیر یکی از این عوامل قرار گرفته باشد.

8- جریان زیاده روی و میانه روی در تفسیر علمی و ویژگیهای آن

مفسران در قبال برخورد با گرایش علمی به دو دسته تقسیم می شوند:

گروهی که در بکارگیری علم در تفسیر قرآن افراط کردند و هر نظریه و فرضیه ثابت نشده علمی را در تفسیر آیات به کار گرفتند و گروهی که با دقت و درایت و کمک گیری از حقایق قطعی علمی، به روی آیات قرآن دست به تفسیر علمی زدند. بنابراین گرایش علمی در تفاسیر آیات با دو جریان روبه برو شد:

1- جریان زیاده روی 2- جریان میانه روی

1- جریان زیاده روی دو ویژگی دارد:

الف) یافته ها و دیدگاههای علمی، قطعی و مسلم فرض می شوند.

ب) تطبیق آیات با آنها و تفسیر آیات در پرتو این دیدگاههای علمی

2- ویژگیهای جریان میانه روی در تفسیر علمی بدین شرح است:

الف) همه یافته های علمی قطعی تلقی نمی شوند بلکه حقایق علمی ازدیدگاههای علمی و تئوریها جدا می شوند

ب) تفسیر علمی جنبه احتمال در نظر گرفته میشود.

در واقع در تفاسیر و دیدگاههای علمی برآیات تحمیل نمی شوند بلکه می توانند راهگشای کشف حقایق قرآن باشند( در جریان زیاده روی دیدگاههای خاصی محور و اصل فرض می شود و آیات براساس آنها توجیه و تفسیر می گردد)

9- اقسام تفسیر علمی

الف) تفسیر علمی براساس هدف مفسر:

افرادی که در طول تاریخ اسلام، اقدام به انطباق آیات قرآن با علوم تجربی نموده اند، اهداف گوناگونی داشته اند و هر کدام با هدف خاص خود به تفسیر علمی نگرسیته و این شیوه تفسیری را در خدمت هدف خود در آورده اند.

اگر هدف تفسیر کننده مقدس و خوب بوده در همان راه از شیوه تفسیر استفاده کرده و اگر هدف انحرافی داشته برای اثبات انحراف خود از این شیوه استفاده کرده است و به همین دلیل است که برخوردها و دیدگاهها در رابطه با تفسیر علمی مختلف و بلکه متضاد است.

تفسیر علمی مانند هر شیوه تفسیری دیگر (تفسیر عقلی، عرفانی، روانی و …) می تواند به طور صحیح و برای هدف ارشاد و هدایت مردم به کار رود و هم می تواند راه ضلال و گمراه کردن مردم به خدمت گرفته شود.

ما در اینجا چند هدفی را که ممکن است تفسیر علمی در خدمت آن قرار گیرد برمی‎شماریم:

1- تفسیر علمی با هدف اثبات اعجاز قرآن کریم

2- تفسیر علمی با هدف نشان دادن اهمیت علم در نظر اسلام

3- تفسیر علمی با هدف اثبات افکار انحرافی

4- تفسیر علمی با هدف فهم بهتر معنای آیات قرآن

ب) اقسام تفسیر علمی از جهت شکل و شیوه:

تفسیر علمی یک روش تفسیری است که خود دارای روشهای فرعی متفاوتی است که بعضی سر از تفسیر به رای و شماری منجر به تفسیر معتبر و صحیح می شود و همین مطالب موجب شده تا برخی تفسیر علمی را انکار کنند و آن را نوعی تفسیر به رای یا تاویل بنامند و گروهی آن را قبول نمایند و بگویند تفسیر علمی یکی از راههای اثبات اعجاز قرآن است.

ما در اینجا شیوه های فرعی تفسیر علمی را مطرح می کنیم تا هر کدام جداگانه به معرض قضاوت گذارده شود و از خلط مباحث جلوگیری گردد:

1- استخراج همه علوم از قرآن کریم

علما قدیمی مانند (ابن ابی الفضل المرسی، غزالی و … ) کوشیده اند تا همه علوم را از قرآن استخراج کنند زیرا عقیده داشتند که هر چیز در قرآن وجود دارد و در این راستا آیاتی که ظاهر آنها با یک قانون علمی سازگار بود بیان می کردند و هر گاه ظواهر قرآن کفایت نمی کرد، دست به تاویل می زدند و ظواهر آیات را به نظریات و علومی که در نظر داشنتد بر می گرداندند.

از اینجا بود که علم هندسه، حساب، پزشکی هیات، مقابله و جدل را از قرآن استخراج نمودند. برای مثال آیه شریفه «اذا مرضت فهویشفین»[20] آنجا که خداوند از قول حضرت ابراهیم (ع) نقل می کند که «وقتی بیمار شدم اوست که شفا می دهد» علم پزشکی را استخراج کردند و علم جبر را از حروف مقطعه اوائل سوره ها استفاده کرده اند و از آیه شریفه «اذا زلزلت الارض زلزالها»[21] زمین لرزه سال 702 هجری قمری را پیش بینی کردند. روشن است که این نوع تفسیر علمی منجر به تاویلات زیاد در آیات قرآن بدون رعایت قواعد عربی ظواهر الفاظ و معنای لغوی آنها می شود.

از همین روست که بسیاری از مخالفان تفسیر علمی را نوعی تاویل و مجاز گویی دانسته اند که البته در این قسم از تفسیر علمی حق با آنان است و ما قبلا اقوال و دلائل مختلف این مسئله (وجود همه علوم در ظواهر قرآن) را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این کلام مبنای صحیحی ندارد.

2- تطبیق و تحمیل نظریات علمی برقرآن کریم:

این شیوه از تفسر علمی در یک قرن اخیر رواج یافت وبسیاری از افراد با مسلم پنداشتن قوانین و نظریات علوم تجربی سعی کردند تا آیاتی موافق آنها در قرآن بیابند و هر گاه آیه ای موافق با آن نمی یافتند دست به تاویل یا تفسیر به رای زده و آیات را برخلاف معانی ظاهری حمل می کردند.

برای مثال در آیه شریف: «هوالذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها»

اوست خدایی که همه شما را از یک تن آفرید و از او نیز جفتش را مقرر داشت.

کلمه نفس را به معنای پروتون و زوج الکترون معنا کردند و گفتند منظور قرآن این است که همه شما را از پروتون و الکترون که اجزای مثبت و منفی اتم است آفریدیم و در این تفسیر حتی رعایت معنای لغوی و اصطلاحی نفس را نکردند.

این گونه تفسیر علمی در یک قرن اخیر، در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی بعضی از دانشمندان مسلمان گردید. چنانکه علامه طباطبایی تفسیر علمی را نوعی تطبیق اعلام کرد.

البته در این مورد این نوع تفسیر علمی نیز حق با مخالفان آن است چرا که مفسر در هنگام تفسیر باید از هر گونه پیشداوری خالی باشد تا بتواند تفسیر صحیح انجام دهد و اگر یک نظریه علمی را انتخاب کند و بر قرآن تحمیل نماید پا را در طریق تفسیر به رای گذاشته که در روایات وعده عذاب برای آن داده شده است.

3- استخدام علوم برای فهم بهتر قرآن

در این شیوه از تفسیر علمی، مفسر با دارا بودن شرایط لازم و با رعایت ضوابط تفسیر معتبر اقدام به تفسیر علمی قرآن می کند.

او سعی دارد با استفاده از مطالب قطعی علوم (که از طریق دلیل عقلی پشتیبانی می‎شود) و با ظاهر آیات قرآن (طبق معنای لغوی و اصطلاحی) موافق است به تفسیر علمی بپردازد قرآن را کشف و در اختیار انسانهای تشنه حقیقت قرار دهد.

این شیوه تفسیرعلمی، بهترین نوع و بلکه تنها نوع صحیح از تفسیرهای علمی است.

ما در مبحث بعدی، معیار این گونه تفاسیر را به طور کامل بیان خواهیم کرد، اما در اینجا تاکید می کنیم که در این شیوه تفسیری باید از هر گونه تاویل و تفسیر به رأی پرهیز کرد و تنها به طور احتمالی از مقصود قرآن سخن گفت، زیرا علوم تجربی به خاطر ظنی بودن و استقراء ناقص در روش آنها نمی توانند نظریات قطعی بدهند. برای مثال آیه شریفه «و الشمس تجری لمستقرلها»[22] خورشید در جریان است تا در محل خود استقرار یابد، در زمان صدر اسلام که نازل شده، مردم همین حرکت حسی و روزمره خورشید را می دانستند، به این ترتیب از این آیه همین حرکت را می فهمیدند؛ در حالی که حرکت خورشید از مشرق به مغرب کاذب است، زیرا خطای حس باصره ماست و در حقیقت، زمین در حرکت است، از اینرو خورشید را متحرک می بینیم.

با پیشرفت علوم بشری و کشف حرکت زمین و خورشید روشن شد که خورشید هم خود دارای حرکت انتقالی است (نه حرکت کاذب، بلکه واقعی). و خورشید بلکه تمام منظومه شمسی و حتی کهکشان راه شیری در حرکت است و کهکشانها و ستارگان با سرعت سرسام آ‎وری از همدیگر دور می شوند و عالم انبساط پیدا می کند.

پس می گوییم اگر به طور قطعی اثبات شد که خورشید در حرکت است و ظاهر آیه قرآن هم می گوید خورشید در جریان است، پس منظور قرآن حرکت واقعی انتقالی خورشید است.

در ضمن از این نوع تفاسیر علمی که تحقیق بنده یکی از همین اشکال خواهد بود اعجاز علمی قرآن نیز اثبات می شود چرا که برای مثال قانون زوجیت عمومی گیاهان در قرن 17 میلادی کشف شد اما قرآن حدود 10 قرن قبل از آن از زوج بودن همه گیاهان سخن گفته است.[23]

10- معیارهای تفسیر علمی معتبر

با توجه به اینکه از سه شیوه تفسیر علمی یک قسم را پذیرفتیم (استخدام علوم در فهم قرآن) و با عنایت به مبانی و مطالبی که در مورد عدم قطعیت علوم تجربی از آن یاد کردیم و با توجه به شرایط مفسر و تفسیر معتبر در اینجا معیارهای زیر را برای صحت و اعتبار تفسیر علمی لازم می دانیم:

1- تفسیر علمی توسط مفسری صورت پذیرد که دارای شرایط لازم باشد.

یعنی آشنایی با ادبیات عرب، آگاهی به شان نزول آیه، آشنایی با تاریخ پیامبر (ص) و صدراسلام در حدودی که به آیه مربوط است، اطلاع از علوم قرآن مانند: ناسخ، منسوخ و مراجعه به احادیث و اصول فقه، آگاهی از بینشهای فلسفی، علمی، اجتماعی و اخلاقی، پرهیز از هر گونه پیش داوری تطبیق و تحمیل و آشنایی با تفسیر و عدم تقلید از مفسران.

2- معیارهای تفسیر معتبر در آن رعایت شده باشد.

مثل : پیروی از روش صحیح تفسیری، عدم منافات تفسیر با سنت قطعی، تفسیر بدون پیش داوری غیرضروری، عدم منافات تفسیر با دیگر آیات و حکم قطعی عقل و استفاده از منابع صحیح در تفسیر. این معیارها لازم است که در تفسیر علمی نیز رعایت گردد.

3- تفسیرعلمی باید به وسیله علوم قطعی صورت گیرد

(علومی که علاوه بر تجربه به وسیله دلیل عقلی و … تایید می شود) در جای خود اثبات شده که علوم تجربی به تنهایی نمی تواند تعیین به معنای اخص بیاورد. چون این علوم قطعی الصدور نبوده و پیوسته درگذر زمان در حال تغییر و تحول و تکامل می باشند. اعم از اینکه قوانین علوم تجربی از طریق استقراء ناقص تعمیم می یابد و یا اینکه اطمینان می آورد، اما احتمال طرف مقابل را به صفر نمی رساند.

بنابراین تعیین به معنای اخص (اطمینان به یک طرف و عدم احتمال طرف مقابل یعنی مطابق واقع) نمی آورد و حتی طبق آخرین نظرات دانشمندان قوانین علمی نداریم» بلکه آنها نظریه ها یا افسانه های مفید هستند. برای مثالی حرکت زمین یا تسخیر ماه را می آورند و با آیات قرآن مطابقت می کنند اما این مثالها (قابل خدشه است زیرا بداهت حسی دارد اما بداهت عقلی (مانند قضایای اولیه، اجتماعی نقیضین، و کل اعم از جزء است) ندارد و هنوز از نظر عقلی به تایید یا مرز تایید کل نرسیده است.

لکن بحث ما در تفسیر علوم است. اگر چه مثال فعلی در قرآن و علم نداشته باشد ولی با این حال ضرری به صحت مطالب و بدنه کلام نمی زند.

به خاطر همین است و از این روست که همیشه در قضایای علمی چند حالت مختلفه وجود دارد.

اول: قضیه علمی، که تعیین به معنای اخص آورده، با قطع مطابق واقع می آورد و با حقیقت سازگار خواهد بود. چرا که تجربه علمی همراه با دلیل عقلی است (و یا به مرحله بداهت حسی رسیده باشد)

دوم: قضیه علمی تعیین به معنای اعم بیاورد؛ یعنی اطمینان حاصل شود ولی احتمال طرف مقابل به صفر نرسد.

(چنانکه بیشتر قضایای اثبات شده علوم تجربی جز این دسته به شمار می آید.)

سوم: قضیه علمی به صورت تئوری یا نظریه ظنی باشد که هنوز به مرحله اثبات نرسیده است. بنابراین در صورت نخست تفسیر علمی جایز است زیرا قرآن و علم قعطی (که به قطع عقلی بر می گردد) معارضت ندارد بلکه قرائن قطعی (نقلی یا عقلی و علمی) برای تفسیر قرآن لازم است.

در صورت دوم تفسیر علمی اگر به صورت احتمال ذکر شود صحیح به نظر می رسد. برای مثال گفته شود چون ظاهر قرآن با حرکت انتقالی خورشید مطابق است به احتمال قوی منظور قرآن همین حرکت است. در صورت سوم هم تفسیرعلمی صحیح نیست. زیرا همان اشکالاتی را پدید می آورد که مخالفان تفسیر علمی می گفتند. (مانند انطباق قرآن با علوم متغیره شک کردن مردم در صحت قرآن و ..)

معیارشناخت مصادیق تفسیر علمی غیرمعتبر

ما با توجه به معیارهای تفسیر علمی معتبر هر تفسیر علمی که از این دایره خارج باشد معتبر و صحیح نمی دانیم:

1- تفیسر به رای

هر گاه مفسری سعی کند آیات علمی قرآن را طبق نظر خود تفسیر کند و به اصطلاح ما استقلال در تفسیر داشته باشد و بدون مراجعه به قرائن عقلی و نقلی به تفسیر علمی بپردازد موجب تفسیر به رای می شود که در احادیث ازقول پیامبر آمده است: «لا من قال القرآن برأیه فالیتبوء مقعده من النار» وعده عذابی که به این عمل داده شده کاملا مشهود است.

2-تحمیل نظر، علمی یا نظر مفسر برقرآن:

اگر تفسیر علمی بدون هماهنگی و توافق با ظواهر الفاظ و اصطلاحی آن صورت گیرد در نهایت منجر به تفسیر به رای یا تاویلهای غیرمعتبر درقرآن می گردد.

3- استخرالج علوم با تمسک به تاویل غیرصحیح آیات قرآن:

هر چند نظریه وجود داشتن تمام علوم در قرآن مردود است (چنانکه ذکر شد اما این عقیده پایه ای برای تاویلهای غیرصحیح می گردد و باعث انحراف اهداف تفسیری از مسیر واقعی خود خواهد شد.

4- تفسیر علمی افراد غیر متخصص در علم تفسیر

اگر چه در رشته ای از علوم تجربی متخصص باشند ارزش تفسیری ندارد بلکه گاهی منجر به تفسیر به رای نیز می‎شود، همان طور که اظهار نظر یک مفسر در علوم پزشکی (بدون تخصص در آنها) ارزش ندارد.

5- اگر قرآن بوسیله علوم ظنی، نظریه ها، تئوری ها و … تفسیر شود تفسیر علمی معتبری نخواهد بود. زیرا وحی قطعی مطابق با واقع را با علوم ظنی متغیر انطباق دادن پیامدی غیر از در معرض تغییر قراردادن قرآن ندارد که آن هم بعد از تغییر علوم موج شک مردم در آیات و اخبار قرآن می شود.

6- تفسیر قرآن بوسیله قضایای یقینی به معنای اعم = اطمینان با احتمال ضعف طرف مقابل) جایز نیست مگر به صورت احتمالی، یعنی بگوید به احتمال قوی مقصود قرآن اینست، زیرا احتمال خطا در قضایای علوم تجربی (که با عقل تایید نشده) وجود دارد.

پس اسناد قطعی این علوم به قرآن همانا تحمیل یک نظریه علمی برقرآن است و پذیرفته نیست.

11-آثار مثبت و منفی تفسیر علمی (بررسی دیدگاههای مخالفین و موافقین تفسیر علمی)

طرفداران تفسیرعلمی آثار و نتایج مثبتی را برای انطباق قرآن با علوم تجربی و تفسیر علمی متذکر شده اند که ما به طور خلاصه آنها را ذکر می کنیم:

1- اثبات اعجاز علمی قرآن: که این مطلب خود دو پیامد مهم را در بر دارد:

الف) موجب اتمام حجت بر کفار در دعوت آنان به اسلام و احیانا میل آنان به اسلام می گردد.

زیرا قرآن (برخلاف کتابهای مقدس رایج در دنیا) نه تنها با علم معارضت ندارد بلکه مطالب علمی مهمی را نیز برای بشر به ارمغان آورده است.

ب) موجب تقویت ایمان مسلمانان به قرآن، نبوت و حقانیت اسلام می شود.

2- روشن شدن تفسیر علمی آیات قرآن: چرا که تفسیر علمی، یک روش در تفسیر است که بدون آن تفسیر قرآن ناقص خواهد بود و پرده از روی عجایب قرآن کنار نخواهد رفت.

3- جلوگیری از پندار تعارض علم و دین؛ چرا که با روشن شدن مطالب علمی قرآن، همه افراد با انصاف متوجه خواهند شد که اسلام نه تنها با علوم سازگار است و منافاتی ندارد بلکه علم موید دین است.

4- موجب تعمیق فهم ما از قرآن و توسعه مدلول آیات قرآن می شود.

تذکر: معمولا این آثار مثبت برای تفسیر علمی نوع سوم (استخدام علوم در فهم قرآن) پدید می آید.

2- آثار منفی انطباق قرآن با علوم تجربی (بررسی دیدگاههای مخالفان تفسیر علمی)

مخالفان تفسیر علمی و قرآن با علوم تجربی یا کسانی که با یک شیوه از تفسیر علمی، مخالف هستند آثار منفی این شیوه را چنین برشمرده اند:

1- تفسیر علمی موجب تفسیر به رای می شود که نهی شده است.

2- تفسیر علمی منجر به تاویلهای غیرمجاز در آیات می شود.

3- حقایق قرآن تبدیل به مجازات می شود.

4- تفسیر علمی اعتراف باینست که قرآن احتیاج به غیر دارد.

5- موجب تطبیق و تحمیل نظریات علمی برقرآن می شود.

6- موجب شک مردم در صحت قرآن می گردد زیرا نظریات علمی در معرض تغییر است و پس از چندی که تغییر کرد با ظاهر قرآن (که قبلا موافق آن بود) مخالف می شود و مردم که مطالب علمی را می پذیرند در صحت قرآن شک می کنند.

7- موجب فراموش شدن هدف اصلی قرآن (تربیت انسان و هدایت او به سوی خدا) میشود.

8- احتمال دارد ملل مسلمان به همین توجیهات علمی دل خوش کنند و به دنبال کسب علوم جدید نروند و محتاج علوم دیگران شوند.

9- به اعجاز ادبی و بلاغت قرآن ضرر می رساند.

10- تفسیر علمی، در خدمت مادی گری و الحاد و برای اثبات مکاتبی چون مارکسیسم قرار می گیرد.

11- مطالب باطل و تضادهای علوم به قرآن راه می یابد.

12- قرآن تابع علوم می شود با اینکه علوم در معرض خطاست.

13- مفسر را از فهم خالص زبان عربی دور می کند.

14- تفسیر علمی، موجب سوء فهم مقاصد قرآن می گردد.

تذکر: با بررسی دلیل مخالفان تفسیر علمی روشن می شود که تمام این پیامدها برای دو قسم دیگر تفسیر علمی (تطبیق قرآن با علوم تجربی و استخراج علوم از قرآن) است و قسم سوم تفسیر علمی(استخدام علوم تجربی در فهم قرآن) از این عوامل مبراست.[24]


جهت دریافت فایل خورشید در قرآن لطفا آن را خریداری نمایید


تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

مقدمه قرآن بزرگترین یاور و استوارترین پناهگاه برای همه ی نویسندگان و شاعران اسلامی بوده است حتی کسانی هم که اندیشه ای ناهمسو با اسلام داشته اند به این ریسمان خدایی چنگ زده اند و در پس این دژ استوار، پناه گرفته اند، اگر چه اینان از این تمسک طرفی برنبسته بلکه در تیرگی ها فرو رفته اند که«من یهدالله فهو المهتدی و من یضلل فأولئک هم الخاسرون» (آیه ی
دسته بندی معارف اسلامی
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 2184 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 190
تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

فروشنده فایل

کد کاربری 2106
کاربر

تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

مقدمه

قرآن بزرگترین یاور و استوارترین پناهگاه برای همه ی نویسندگان و شاعران اسلامی بوده است حتی کسانی هم که اندیشه ای ناهمسو با اسلام داشته اند به این ریسمان خدایی چنگ زده- اند و در پس این دژ استوار، پناه گرفته اند، اگر چه اینان از این تمسک طرفی برنبسته بلکه در تیرگی ها فرو رفته اند که:«من یهدالله فهو المهتدی و من یضلل فأولئک هم الخاسرون» (آیه ی 178/اعراف) و کلام مولانا هم به معنی این آیه اشاره دارد:

در بنی فرمود کاین قرآن ز دل

هادی بعضی و بعضی را مضل

قرآن برای مسلمانان نیز هم زبان دل است و هم ترجمان اعتقاد و پشتیبان آن تقدیسی را متداعی می کند که هم آرام بخش است و هم شکوهمند، شکوهی معنوی که همه را به سکوت وا- می دارد، «اذا قرﺉ القرآن فاستمعوا له و انصتوا» (آیه ی204 / اعراف) و آرامشی که نتیجه هدایت و ایمان است، «هدی للناس و بنیات من الهدی و الفرقان» (آیه ی 185/بقره ) به علاوه مضامین قرآنی بخش عمده ای از عاطفه ی جمعی همه ی مسلمانان را به خود اختصاص داده است.

رشته استواری است که میان آنان پیوند برادری ایجاد کرده، هم ضامن بقا و دوام خود است و هم جاودانگی اعتقادات اسلامی را تضمین می کند. این ویژگی همان عنایت الهی است که مانع هر گونه تحریف و تغییر احکام و قرآن نیز هست.

زبان فارسی از زبان های عمده ی بهره دهنده به فرهنگ اسلامی و بهره برنده از معارف انسان ساز قرآنی است از این رو دانستن قرآن و حدیث و درک معانی و مضامین والای آن لازم می نموده و پیوسته مورد نظر مردم به ویژه ادب دوستان و منتقدان بوده است.

بدین ترتیب ما بر آن شدیم تا پژوهشی درباره ی نقش قرآن و حدیث در ادب فارسی، داشته باشیم.

چکیده

خداوند برای هدایت انسان ها، پیامبران الهی را به سوی بشر مبعوث کرده است تا اندیشه و تفکر آنان را تحول و در رفتار و کردار افراد بشر و جوامع آنان تغییر ایجاد کند.

هدف از این گردآوری اشاره به تاثیر قرآن و حدیث، که هر دو در هدایت بشر نقش به سزایی دارند، است.

برای این منظور ما در این تحقیق به ترتیب زندگانی و تاثرات هشت تن از شاعران بزرگ را دنبال کردیم و برای این که تاثر هر نویسنده و سخنور را بهتر ردیابی کنیم از زندگانی آن شاعر و نویسنده به اجمال سخن گفتیم و میزان اشتغال وی به علوم قرآنی از جمله تفسیر کتاب مجید و احادیث رسول اکرم و اخبار معصومین را تا حد ممکن یادآوری کردیم.

در این تحقیق با توجه به پرسشنامه ای که تهیه گردید و در اختیار چهل نفر از دانش قرار گرفت، ما به بررسی میزان آشنایی آن ها با مفهوم قرآن و حدیث و نقش آن ها در ادبیات فارسی پرداختیم و پس از مشاهده- ی پاسخ نامه ها نتایج حاصل را به صورت جداول و نمودار هایی برای هر سوال به صورت مجزا نشان دادیم و پی بردیم که هر دو گروه آماری نتایج یکسانی داشتند.

فصل اول

کلیات تحقیق

1-1 مقدمه

این تحقیق توسط دانش آموزانی گردآوری شده که در اول راه توکل بر خدا و تشویق اساتید فرزانه و پشتکار را سرلوحه کار خود قرار دادند. در این فصل شما را از هدف و اهمیت تحقیقمان آگاه خواهیم کرد و در آخر این که، ارکان اساسی تحقیقمان را توضیح خواهیم داد تا ابهامات برطرف شود و با دیدی بازتر تحقیق را دنبال کنیم.

1-2- بیان مسئله

برای آشنایی با تأثیراتی که قرآن و احادیث در ادبیات فارسی برجای گذاشته اند، لازم است معروف ترین و متداول ترین نام کتاب خدا که قرآن است را بشناسیم و آن را تلاوت کنیم و با تأثیراتی که آیات و احادیث به صورت های مختلف : تلمیح، تمثیل، قصه های منظوم و منثور شعرا و نویسندگان ایرانی و فارسی زبان گذاشته اند آشنا شویم.

1-3- اهداف تحقیق:

- بررسی تأثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

- بررسی عوامل موثر بر تأثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

- تأثیر قرآن و حدیث در اعتلای متون نظم و نثر ادبیات فارسی

1-4- اهمیت تحقیق:

در دورانی که قرآن در برخی از کشور های اسلامی فقط برای کسب مقام و یا مزایای اقتصادی تلاوت می شود و شعرای آن ها بدون تاثر از قرآن شعر می سرایند بر خود لازم دانستیم به گردآوری این مطالب بپردازیم. امید است توانسته باشیم با انجام این کار به سطح آگاهی خود و دیگران افزوده باشیم.

1-5- سئوالات تحقیق

1- عوامل مؤثر بر تاثیرگذاری قرآن و حدیث در ادب پارسی کدام است؟

2- تا چه حد شعرای فارسی زبان از آیات قرآن در اشعار خود تأثیر پذیرفته اند؟

3- از میان شعرای متقدم کدامیک از آیات و احادیث در شعر خود بهره گرفتند؟

4- میزان استفاده حافظ از احادیث و قرآن در اشعارش تا چه اندازه بوده است؟

5- داستان یوسف از دیدگاه مولوی چگونه است؟

6- آیا سنایی در اشعار خئد به تصویر پردازی قرآن پرداخته است؟

7- آیا شهریار در اشعار خود از نهج البلاغه بهره برده است؟

1-6-فرضیه ها

1- ادبیات فارسی از کلام قرآن بهره های فراوانی گرفته است.

2- برخی از شعرای متقدم از آیات و احادیث در شعر خود بهره گرفته اند.

3- میزان استفاده حافظ از احادیث و قرآن در اشعار وی زیاد بوده است.

4- مولوی داستان حضرت یوسف را در اشعار خود بررسی کرده است.

5- سنایی در اشعار خود به تصویر پردازی قرآن پرداخته است.

6- شهریار در اشعار خود از نهج البلاغه بهره برده است.

1-7- کلید واژه ها

ادبیه:جمع«ادب» است و دانش های متعلق به ادب، در اصل(فنون ادبیه) یا (علم ادبیه) بوده است و بعد(ادبیه) صفت جعلی موصوف را جمع بسته اند.

ادب: 1- فرهنگ ، دانش2- دانشی که قدما آن را شامل: لغت، صرف ، نحو ،معانی، بیان، بدیع، عروض و قافیه، انشاء و تاریخ دانسته اند و آن را ادبیات گویند.

حدیث: هر چه که از آن خبر دهند و نقل قول کنند. خبری که رسول(ص) و ائمه نقل کنند.

پارسی:منصوب به فارسی است.

قرآن: اتصال – نزدیک شدن، به هم پیوستن و کتاب آسمانی مسلمانان است.

(فرهنگ فارسی معین، جلد 2-1)

فصل دوّم

پیشینه تحقیق

1-1- مقدمه

از آن جایی که برای دانستن درباره ی تأثیر قرآن و حدیث بر ادب پارسی باید با خود ادبیات بیشتر آشنا شده سپس تأثیر قرآن و حدیث را در آن بررسی کنیم، بنابراین بر آن شدیم تا با تحقیق در رابطه با این موضوع اطلاعات لازم را برای شناخت بیشتر آن کسب کنیم.

ضمن این که خواندن هر کتابی در ذهن خواننده ابهامات و سئوالاتی ایجاد می کند که گاهی با خواندن دیگر کتب رفع می شود و گاهی به نقد می انجامد که ما با خواندن چندین کتاب نقدهایی از آن ها کردیم، که اگر نقد ما به جا باشد انشاء ا. . . سازنده نیز خواهد بود و اگر بی جاست همین جا از نویسندگان کتاب ها پوزش می طلبیم.

2-2 تاریخچه موضوع

زبان ایران پیش از اسلام، که مادر و ریشه زبان امروز ایران است، پارسی (فارسی) نامیده می- شود. این زبان از شاخه زبان های هندی و اروپایی به این ترتیب با اغلب زبان های جهان متمدن ( قدیم و جدید ) خویشاوند است. زبان فارسی به سه دوره جداگانه تقسیم می شود :

-فارسی باستان : که در دوره هخامنشی رایج بوده و فرمان ها و نامه های شاهان به آن زبان نوشته می شده است.

-فارسی میانه : زبان های ایرانی میانه به دو گروه عمده شرقی و غربی تقسیم و هر کدام از این دو گروه به دو شاخه شمالی و جنوبی مجزا شده اند.

- فارسی نو : پس از ورود اسلام به ایران زبان فارسی تحول تازه ای را پشت سر گذاشت و با استفاده از خط (الفبا) عربی به مرحله نوینی گام نهاد که در اصطلاح ، فارسی نو (دری) گفته می شود.

معمولا دوره های تاریخ ادبیات را در گذشته بدون هیچ دلیلی برمبنای سلسله ها تقسیم بندی می کردند و به این ترتیب ادبیات را تابع جریان های سیاسی حاکم قلمداد می کردند مثل ادبیات دوره مغول اما تقسیم دوره های ادبی با تقسیمات سیاسی ، تاریخی و جغرافیایی همخوانی نداشت و هرگز اصل و مبنا قرار نمی گرفت.

در عصر رودکی که دوره خردآزمایی نیز نام گرفته شعر دری با تمام ویژگی های زبانی و مضمونی خود، روبه گسترش نهاد. دردوره سامانی رودکی به پدر شعر فارسی مشهور و مورد تمجید شاعران پس از خود هم چون عنصری قرار گرفت.

به عصر ناصرخسرو دوره شعر مکتبی نیز گفته می شود و از این هنگام بود که ادبیات عرفانی و مردمی شکل یافت ، زبان دری از خواستگاه خود ،خراسان، خارج گردید و به داخل فلات ایران و اندکی بعد به آذربایجان نیز راه یافت و به دلیل آن که زبان رسمی حکومت مرکزی بود شاعران و نویسندگان ناگزیر بودند فارسی را فرا گیرند و با آن به سرودن شعر و تالیف کتاب بپردازند.

2-3- پیشینه نظری

1- قرآن کریم- ترجمه و تفسیر مجتبی فولادوند

2- 1371- فرهنگ قصه های پیامبران(تجلی شاعرانه اشارات داستانی در مثنوی)، مه دخت پورخالقی چترودی

در این کتاب اشعاری از مثنوی که با سوره های قرآن و با داستان ها و وقایع قرآنی مطابقت داشته است جمع آوری شده است.

3- 1375 – دیوان ناصر خسرو- جهانگیر منصور

مربوط به اشعار جمع آوری شده ی ناصر خسرو می باشد.

4- 1375- فرهنگ معین جلد 1 و 2- دکتر محمد معین

در لغت نامه ی پارسی معین به توضیح برخی لغات دشوار ادبی پرداخته شده است.

5- 1376- گنجینه سخن جلد 1 و 2 و 3، دکتر ذبیح الله صفا

به طور مختصر به شرح تاریخچه ی ادبیات پارسی پرداخته شده است.

6- 1377- کلیات خمسه حکیم نظامی گنجوی، نظامی گنجوی

مربوط به اشعار جمع آوری شده از نظامی می باشد.

7- 1377- تفسیر نمونه جلد 19- استاد مکارم شیرازی و همکاران

به تفسیر آیات شریف قرآن پرداخته شده است.

8- 1378 ه.ش- مرآت مثنوی- تلمذ حسین

در مرآت مثنوی پس از ستایش مولانا و اشاره به شاعران هم عصر وی، اشعار مولانا در شش دفتر او به طور خلاصه بیان گردیده و در پایان اشعاری از وی که با آیات الهی مطابقت داشته اند گردآوری شده است.

9- 1379- نشریه بشارت قسمت پانزدهم- سیدمحمد راستگو

در این مجله مفاهیمی درباره ی قرآن کریم بیان شده است و سعی شده است که قرآن برای خواننده ملموس تر شود.

10- 1380- پرتوهایی از قرآن و حدیث در ادب فارسی- دکتر محمدرضا راشد محصل

به بررسی نقش قرآن و حدیث در ادب پارسی پرداخته شده است.

11-1377 – نشریه بشارت قسمت دهم- سید محمد رضا راستگو

در این نشریه اولا به توضیح مختصری از زندگینامه ی حافظ پرداخته شده و ثانیا اشعاری از وی که با قرآن مطابقت داشته اند جمع آوری شده است.

12- 1380- نشریه گلستان قرآن پیاپی 108- ثابت(سهیل) محمودی

به بررسی نحوه ی تأثیرپذیری ادبیات پارسی از قرآن پرداخته شده است.

13- 1385- قرآن، ادب و هنر- حجت الاسلام محسن عباس نژاد

اشعاری از شاعران پارسی زبان که با قرآن و احادیث مطابقت داشته اند جمع آوری شده است.

2-4- پیشینه عملی(نقد کتاب)

1- یکی از معایب کتاب گنجینه سخن نثر دشوار آن است به علاوه این کتاب دارای جملات طویل و بلندی است که فهم و درک آن را مشکل می سازد و هم چنین از ذکر نمودن نام انتشارات خودداری کرده و دارای نگارشی قدیمی می باشد.

2- در کتاب کلیات خمسه نظامی گنجه ای یکی از کاستی ها و معایبی که می توان یافت این است که در هیچ کجای کتاب از نام مصحح کتاب یاد نشده است و هم چنین در جای جای کتاب از کلمات مشکلی استفاده شده است که فهم آن ها برای ما چندی مشکل بود.

2-5- ضرورت تحقیق:

در هیچ جا از اشعار شعرای پارسی به چشم نمی خورد که آیات قرآن و احادیث در اشعارشان تأثیر نداشته باشد و تفاوت اشعار شاعران اسلامی با شعرای اروپایی در این است که قرآن به عنوان یک کتاب آسمانی فقط برای تلاوت نبوده بلکه عملاً در اشعار شعرای فارسی زبان اسلامی به عنوان یک فرهنگ اسلامی بر مردم و جامعه تأثیر گذاشته است. پس بر خود لازم دانسته تا تأثیر قرآن و احادیث را در ادب فارسی بشناسیم.

فصل سوّم

روش تحقیق

3-1- مقدمه

روش های متفاوتی برای تحقیق و پژوهش موجود است که موارد استفاده از آن بستگی به موضوع تحقیق و پژوهش دارد ما در این فصل به روش هایی که موجود و از آن ها استفاده کرده ایم خواهیم پرداخت. امید است که این روش ها مورد استفاده ی دیگران نیز قرار بگیرد.

3-2- روش های مورد استفاده در تحقیق

روش های کلی و عمومی تحقیق عبارتند از:

الف) تجربه و آزمایش ب) مشاهده ج) پرس و جو د) مطالعه

ممکن است در تحقیق از یک یا دو یا هر چهار روش، متناسب باموضوع تحقیق، استفاده شود.

الف) تجربه و آزمایش: بیشتر در موضوعاتی که مربوط به رشته ی تجربی است مورد استفاده قرار می گیرد.

ب) مشاهده: که به طور مستقیم با مشاهده کردن اطلاعات جمع آوری می شود، که به علت محدودیت زمانی موفق به اجرای آن نشدیم.

ج) پرس و جو از طریق پرسشنامه: در این قسمت جامعه آماری ما دانش آموزان سوم و پیش دانشگاهی رشته ی علوم انسانی دبیرستان نمونه فرهنگ آرمینه ی مصلی نژاد است.

پرسشنامه ای که به تعداد 10x سؤال در رابطه با نقش قرآن و احادیث در ادب پارسی به طور تصادفی در اختیار آن ها قرار داده شد و پس از جمع آوری اطلاعات با رسم جدول و نمودار برای هر سئوال نگرش دو گروه از دانش آموزان مقایسه شد.

د) مطالعه: پژوهشگر موضوع خود را انتخاب می کند و به جستجو در منابع مختلف می- پردازد. این جست و جو ممکن است کتابخانه ای باشد.

در روش کتابخانه ای دست یافتن به کتاب بستگی به شیوه ی هر کتابخانه دارد. با پژوهش در کتب، منابع علمی و دیگر مآخذ در محدوده ی کتاب و کتابخانه و آن چه به این فضا مربوط است (مانند استفاده از ابزارهای نوین اطلاع رسانی) به بررسی موضوع تحقیق پرداخته می شود. ما بیش از نیمی از تحقیق خود را از روش فوق در کتابخانه های مختلف بهره بردیم.

3-3- فنون گردآوری اطلاعات و توضیح آن ها

فنون گردآوری اطلاعات دو شیوه است: 1) میدانی 2)کتابخانه ای

میدانی به سه شیوه مصاحبه، مشاهده و پرسش نامه تقسیم می شود که ما در مبحث قبل به آن اشاره کردیم. در روش دوم، کتابخانه ای، گردآوری اطلاعات یا به صورت نقل عین مطالب یا خلاصه ای از مطلب و یا برداشتی از مطلب است. موضوع مورد اهمیت در گردآوری اطلاعات، شیوه ی درست ارجاع دادن مطالب است و باید قوانین مربوط به هر کدام از سه شیوه را رعایت کنیم؛ مثلاً، در مورد نقل عین مطلب حتماً باید آن را در گیومه قرار دهیم.

لازم به ذکر است اگر قصوری در این مورد رخ داده به علت کم کاری نبوده، بلکه عدم وقت کافی، کمبود امکانات و عدم شناخت ما نسبت به این موضوع بوده است.

3-4- جمع آوری داده ها

جهت جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه استفاده شده است که این پرسشنامه توسط متخصصین تهیه شده است.

جهت بررسی پایایی پرسشنامه در یک نمونه ی ده تایی( pilot study) دو بار با فاصله زمانی یک هفته، پرسشنامه داده شده و با استفاده از آزمون های آماری مناسب پایایی پرسشنامه تایید گردیده است. هم چنین جهت بررسی روایی پرسشنامه از آلفای کرانباخ در یک نمونه پانزده تایی استفاده شده است.

3-5- تجزیه و تحلیل داده ها

جهت توصیف اطلاعات از نمودار ها و جدول های آماری مناسب استفاده شده و در تحلیل میانگین نمره، از آزمون های آماری t-test (مقایسه میانگین ها) و F ( مقایسه واریانس- ها) استفاده شده است.

علاوه بر این، جهت بررسی روایی و پایایی پرسشنامه از آلفای کرانباخ و pair t-test استفاده شده است.

در این تحقیق از نرم افزار های Excel و SPSS استفاده شده است و سطح معنی داری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شده است.

فصل چهارم

یافته های تحقیق

4-1- مقدمه

از آن جا که تمامی محققان در جوامع بشری در پی نقش قرآن وحدیث بوده اند،از کشور های غربی تا شرقی و بر اساس سطح فکری افراد همه برای رساندن جامعه ی خود به رشد فکری و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی تلاش دارند .در این فصل به گوشه از این نقش و تاثیر قرآن وحدیث در ادبیات فارسی خواهیم پرداخت .

قبلا باید این نکته را یاد آوری نمائیم که قرآن به عنوان یک الگوی بشری همواره مورد توجه شاعران و سخنوران قرار گرفته تا آن جا که آن ها در بسیاری از اشعار و نوشته های خود از قرآن و حدیث بهره- های فراوانی گرفته و در واقع با همت و پاسداری مسلمانان بوده که در آن هیچ تحریفی صورت نگرفته است.

4-2- قرآن کتاب آسمانی ما:

قرآن از درون سو، چراغی است که راه شریعت و دیانت را برای روندگان، روشن و آشکار می سازد و آنها را از گمراهی و کژ راهی باز می دارد و از برون سو، باور دینی مردم را پاس می دارد. (نشریه بشارت، 1379: 18/53-50)

قرآن ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن همین واژه ها و آیاتی است که نوشته، خوانده، شنیده و دیده می شود. این ظاهر پرده ای است که قرآن راستین را ، یعنی؛ حقیقت باطنی قرآن را فروپوشانده است و گرچه اکثر اوقات مردم با همین پوشش و لایه بیرونی قرآن سروکار دارند، اما باید دانست که قرآن حقیقی و حقیقت قرآن، نه همین لایه برونی و واژگانی است. از این رو بی آن که این لایه بیرونی فرو گذاشته، باید سعی شود که به لایه های درونی قرآن راه یافت و چهره راستین آن را از پرده های واژگانی جست و جو کرد. البته این مرحله شایستگی ها و بایستگی هایی را می طلبد.(همان منبع:54-53)

4-3- تعریف ادبیات:

براساس فرهنگ دهخدا در واقع ادبیات، «دانش های متعلق به علوم ادبی» گفته می شود و در فرهنگ معین ادبیات این چنین معنا شده: «ادبیات مجموعه آثار با ارزش باقی مانده از سخنوران و نویسندگان کهن هر ملّتی است و آثار رایج میان مردم اهم از چیستان ها، افسانه ها و همانند آن.»

اما شاید بتوان ادبیات را نه بر مبنای« داستانی» یا «تخیلی»بودن بلکه بر این اساس که زبان را به شیوه ی خاصی به کار می گیرد تعریف کرد، یعنی؛ ادبیات زبان معمول را دگرگون می کند قوت می بخشد و به گونه ای نظام یافته آن را از گفتار روز منحرف می سازد.

( Www. Dibache. Com:25/11/1387)

فرضیه 1: ادبیات فارسی از کلام قرآن بهره های فراوانی گرفته است.

قرآن کتاب دینی و اعتقاد نامه همه مسلمانان جهان است. قرآن شریف این کتاب حکمت و هدایت نظر به مرتبه ی بعدی انسان ها از خاک تا افلاک دارد و اساسا آمده است که آدمی را از شهوات پست حیوانی به اوج افلاک و سفرهای علوی و آسمانی برساند. کتابی که با گذشت هزار و چهارصد سال، با زندگی آنان عجین شده و گویی با رگ و پوست و خون آنان درهم آمیخته، لذا خواندن، درک مفاهیم و آموزش این کتاب بزرگ به منزله زیستن و حیات دوباره انسان هاست. (www.aftab.com:30/11/1387)

از روزی که انسان به این جهان قدم می نهد تا روزی که از این جهان فانی توشه حیات اخروی را بر می گیرد و رخت سفر می بندد در غم و شادی و در زندگی اجتماعی و فردی با قرآن و حدیث سروکار دارد و همین ملازمت و مخلوط شدن زندگی با این کتاب آسمانی نیاز به فهمیدن و فهمانیدن آن را برای هر مسلمانی آشکار می سازد. (همان منبع)

از این گذشته بر همه آشکار است که پس از فتح ایران توسط اعراب و لشکر اسلام، مردم ایران که ندای حیات بخش اسلام را با گوش جان شنیدند، با شور و شوق تمام این فرهنگ را پذیرفتند و در بالندگی و رشد آن در زمینه های گوناگون علمی، اعتقادی، اجتماعی و سیاسی، ادبی و هنری پا به پای دیگر مسلمانان حرکت کردند(و چه بسا در مواردی گوی سبقت را از اعراب ربودند) و سرمایه های جاودان و ماندگاری را برای ما آفریدند. (همان منبع)

ادبیات کهن سال ایران چنان مفاهیم گوناگونی را از این سرچشمه های پربرکت الهی وام گرفته بنابراین آشنایی با قرآن و حدیث، آگاهی نسبت به تمامی زوایای سروده ها و نوشته های شعرا و نویسندگان ایرانی به امری محال مبدل شده است. از طرفی، این تأثیرپذیری تنها به حوزه مفاهیم محدود نشده و حوزه علوم ادبی و چگونگی به کارگیری کلمات و کیفیت کلام را نیز در برگرفته است. (همان منبع)

یکی از این سرمایه های افتخارآمیز، سروده های شاعران و سخنوران و نوشته های دبیران و مترسلان و نویسندگان و تاملات عارفان و اندیشه های حکیمان و فیلسوفان ایرانی مسلمان است. (همان منبع)

مقصود این است که در صدر اسلام یعنی قرن اول و دوم، ادبیات عربی، آن مقداری که قرآن باید جای خود را در آن باز کند، نکرده است و هر چه زمان می گذرد قرآن بیشتر آن ها را تحت نفوذ قرار می دهد. به عنوان مثال رودکی که از شعرای قرن سوم است اشعارش فارسی محض است و نفوذ قرآن زیاد در اشعارش به چشم نمی خورد، اما کم کم در زمان فردوسی و حتی بعد از آن نفوذ قرآن بیشتر مشاهده می شود. (همان منبع)

در قرن ششم و هفتم یعنی در دوران مولوی ، مولوی حرفی غیر از قرآن ندارد و هر چه می گوید تفسیرهای قرآن از دیدگاه عرفانی اوست. (همان منبع)

4-4- تاثیرات دین اسلام در عرصه ادبیات

دین اسلام تاثیرات زیادی در تمام شئون زندگی ایرانیان به ویژه در عرصه ادبیات از خود به جای گزارده تا جائیکه اگر به کتاب هایی که از پیشینیان بر جای مانده نظری افکنده شود ، دریافت خواهد شد که کمتر موضوع ادبی است که مایه خود را از مفاهیم قرآنی نگرفته باشد به گونه ای که در بیشتر مفاهیم و مطالب آن ها یا به طور آشکار و یا غیرمستقیم مانند کنایه و ایهام به بیان نکته ای حکمت آموز از کلام خداوند اشاره شده و در این زمینه کافی است به قلم بزرگ مردانی چون مولوی، سعدی، فردوسی و دیگر آثار منظوم و منثور نظری افکنده شود تا مشاهده شود که چقدر از آیات ، اشارات ، عبارت و یا نکات و دستورات تربیتی ، اخلاقی، علمی و سیاسی و . . . آورده و با شعرهای خود ذهن بشر را به تکاپو وا داشته است.) www.aftab.com)

در تاریخ ادبیات فارسی، نشانه های تاثیر قرآن در نظم و نثر فارسی کاملا مشهود است و به صور گوناگون، شعرا و نویسندگان از عبارات و مضامین آیات قرآنی و الفاظ قرآنی استفاده کرده اند. این استفاده، یا عین عبارت یا به مضمون یا به صورت اشاره یا به صورت حل و ترجمه یا به صورت کاربرد الفاظ قرآنی بوده است. نمونه های زیادی در دوره های ادبی زبان فارسی است که این تاثیرات را کاملا نشان می دهد. در قرن چهارم هجری اصولا معارف اسلامی پایه و اساس فرهنگ جوامع مسلمان بوده و در همه شئون زندگی مسلمانان نفوذ داشته است. در دوره(عصر سامانی) شواهد متعددی برای این تاثیر می توان یافت. در اشعاری از این دوره، مضامین و قصص قرآنی و احادیث نبوی به صورت های متفاوت بازتاب پیدا کرده است. (همان منبع)

بطور کلی در اشعار شاعران و نثرهای نویسندگان به غیر از آیات الهی به سخن معصومان و احادیث آنها بسیار اشاره کرده اند. اما بزرگترین چیستان ، سر اسرار هستی آفریدگار است و در کنار آن چرایی آفرینش و از کجایی آن، هان که مولانا می گوید:

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

(همان منبع)

بعد از ظهور اسلام در ایران، نزدیک به دو قرن ادبیات فارسی مکتوب قابل توجه نداشته ایم. البته این نکته به این معنا نیست که ادبا و شعرا از نوشتن و سرودن دست کشیده اند بلکه بنا بر ضرورت هایی که در آن هنگام به وجود آمد، به زبان عربی تمایل پیدا کردند و لی نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که این تاثیر پذیری به مرور در بین ادبا و شعرا بیشتر شده است. (همان منبع)

در دوره غزنوی هم شواهد متعددی از تاثیر آیات قرآنی و مضامین قرآنی در شعر فارسی وجود دارد. به عنوان مثال می توان به نمونه هایی از عنصری اشاره کرد: «در دشمنانت گرچه کثیرند خیر نیست/ چونان که گفت یزدان لاخیر فی کثیر» که اشاره است به سوره نسا،آیه 114: «لاخیر فی کثیر من نجویهم». در اینجا عنصری به صراحت به این عبارت قرآنی اشاره می کند.در جای دیگر باز عنصری اشاره دارد به داستان هاروت و ماروت در سوره بقره و می گوید: « زهره به دو رخسار تو داده همه زیور/ هاروت به دو چشم تو داده همه دستان»(همان منبع)

4-5- صبر و شکیبایی قرآن در نظم شاعران

در قسمت زیر نمونه ای از اشعار شعرایی که در باره ی صبر و شکیبایی است مشاهده می شود و البته این اشعار از برخی از آیات نیز بهره گرفته اند. (www,aftab.com)

« یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوا الله لعلکم تفلحون»؛( آل عمران/200)؛ «ای اهل ایمان! در کار دین صبور باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مراقب کار دشمن باشید تا شاید رستگار گردید.» (همان منبع)

«انما یوفی الصابرون أجرهم بغیر حساب؛ زمر/10؛ صبر کنندگان را مزد بی شمار داده می شود.» (همان منبع)

«و إن تصبروا و تتقوا فإن ذلک من عزم الأمور»؛ آل عمران/186؛ و اگر صبر پیشه کنید و پرهیزگار شوید(البته ظفر بیابید) که ثبات و تقوا سبب نیرومندی و قوت اراده در کارها است.» (همان منبع)

هیچ عمل نزد خدای جلیل نیست به مقبولی صبر جمیل

صبر گشاینده هر مشکل است همدم جان است و اسیر دل است.

همه کارها از فرد بستگی گشاید و لیکن به آهستگی

نظامی

چو بر رشته کاری افتد گره شکیبایی از جهد بیهوده به

تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر بل زصد لشکر ظفر انگیزتر

مولوی

صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند بر اثر صبر نوبت ظفر آید

حافظ

منشین ترش از گردش ایام که صبر تلخ است و لیکن بر شیرین دارد

سعدی

ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت این شام صبح گردد و این شب سحر شود

حافظ

(همان منبع)

4-6- حدیث چیست:

دانشمندان معتقدند حدیث یا روایت به سخنی گفته می شود که پیامبر(ص) و یا اهل بیت ایشان آن را نوشته یا نقل کرده باشند. (صد و ده نکته ی حدیثی، دارالحدیث)

حدیث، به دلیل معصوم بودن محتوای آن، می تواند مبنای عمل قرار گیرد. (همان منبع)

قرآن کریم، براساس قانون اساسی اسلام، بیشتر کلیات را بیان کرده و بیان و جزئیات را به روایات(احادیث) واگذار کرده است؛ از این رو روایات، پس از قرآن، مهم ترین منبع شناخت دین به شمار می آیند. بدین جهت، مسلمانان به فراگیری، ثبت و تدوین احادیث، با وجود برخی فراز و نشیب ها، توجه کرده و مجموعه های حدیثی را شامل هزاران روایت در تمام موضوعات مورد نیاز دین داران، فراهم آورند. (همان منبع)

تدوین هزاران اثر حدیثی نشان می دهد که مسلمانان، از آغاز تاکنون، پس از قرآن، بیشتر به حدیث توجه کرده اند. در دوران معاصر نیز اندیشمندان مسلمان با نگاهی دوباره به میراث روایی،کوشش گسترده ای را برای بهره بردن هر چه بیشتر از این منبع عظیم آغاز کردند و با تأسیس دانشگاه ها، مراکز تحقیقاتی حدیثی و . . . در این راه گام های مؤثری برداشتند.

(همان منبع)

4-6-1حدیث محبت در ادب فارسی

یکی از انواع شعر در ادب فارسی(به لحاظ مضمون و موضوع)، شعر تعلیمی است. در شعر تعلیمی همان گونه که از نامش پیداست، کاملاً برخلاف شعر غنایی و حماسی، شاعر درصدد آموزش یا بازآموزی و یادآوری مطلبی است که در قالب شعر درآمده است. (برای آشنایی بیشتر با منظومه های تعلیمی، غنایی، حماسی و...، ر.ک: انواع ادبی، دکتر سیروس شمیسا، انتشارات فردوس) ((www.hawzah.net,22/1/1388

بیشترین منظومه های تعلیمی را شاعران عارفی سروده اند که قصد ارشاد دیگران را داشته اند. این دسته از شاعران که دقیقاً با جلوه گری سنایی در ادب عرفانی ظهور کرده اند؛ کاملاً با مبانی اسلام و منابع فهم دین(یعنی قرآن و احادیث) آشنایی داشتند. آنان بیرون از ساحت شعر، گاه به عنوان مفسّر، محدّث، حافظ قرآن و حدیث و حتی فقیه و شیخ الاسلام و . . . شناخته شده اند. پیداست چنین شاعرانی، بر متون اسلامی تسلّط کافی داشته اند و این آشنایی به گونه های متفاوت در اشعار آنان تبلور یافته است. در کتاب هایی که در باب(تأثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی) نوشته شده، می توان با این گونه های مختلف آشنا شد. (برای نمونه ر.ک:تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی، سید محمد راستگو، تهران، سازمان سمت). (همان منبع)

در این جا از میان ده ها هزار حدیث و روایت موجود، با انتخابی موضوعی به احادیث محبّت و دوستی اشاره شده است. (همان منبع)

احادیث محبّت، خود به دسته های گونه گون تقسیم می شوند؛ چرا که محّبت، حالتی عاطفی و کاملا دو سویه یا چند سویه است. دوستی، همواره به چیزی یا کسی تعلّق می گیرد و همیشه مخاطبی دارد. دوستی ها و محبّت های مطرح در احادیث نیز سویه های مختلف دارند: گاه سخن از رابطه دوستی انسان با خداست؛ گاه از الطاف و محبّت خداوند نسبت به انسان سخن می رود؛ زمانی از علاقه انسان به برخی از اشیا و نیز همسر و فرزند سخن به میان می آید؛ گاه نیز از دوستی میان انسان هایی گفتگو می- شود که پس از ابراز محبّت، باب رفاقت را گشوده اند و حتی برتر از این مقدار، به مرحله(برادری) رسیده اند. هم چنین باید دانست که برخی از این دوستی ها خود می تواند جنبه های مثبت و منفی نیز داشته باشند. (همان منبع)

باری، درخت دوستی می تواند هم چنان شاخه های بلندتر یا کوتاه تری داشته باشد که همه به شکلی در احادیث اسلامی نمود یافته اند. (همان منبع)

در این جا، بیشتر به جستجوی تأثیرگذاری(حدیث محّبت) بر ادب فارسی پرداخته شده است؛ همان محبّتی که خارها را گل می کند و دردها را شفا می بخشد. این تأثیرگذاری، گاه کاملا صریح و مستقیم است که به آن(اقتباس) می گویند و گاه تنها در حوزه مشابهت مضمونی قابل بررسی است. (همان منبع)

برای نمونه در این ابیات می توان مشابهتی با این حدیث دید که: «در دنیا بسیار دوست بگیرید؛ چرا که در دنیا و آخرت، به کار می آیند. » « امام صادق(ع): أکثروا من الأصدقاء فی الدنیا فانّهم ینفعون فی الدنیا و الآخره. » (وسایل الشیعه، ج 8، ص 407). (همان منبع)

یا میان این روایت که:«برادران، زنگ نگرانی و اندوه را از دل می زداین» « امام علی(ع): الإخوان جلاء الهموم و الأحزان.» (غرر الحکم، ج2، ص 143) همانندی محتوایی می توان دید. همچنین احادیث بسیاری دلالت بر این نکته دارند که علامت دوستی، پایداری در ناملایمات است؛ به ویژه که گاه، تحمّل برخی ناملایمت ها از جانب دوست، رشته مودّب را محکم تر می سازد. برای نمونه بنگرید:« به جان خریدن مشکلات ناشی از برادران یعنی، بخشی از جوانمردی است. » امام علی(ع): «من المروّه احتمال جنایات الإخوان.» (غرر الحکم، ج 6، ص 46) (همان منبع)

مولانا نیز الهام از چنین روایاتی می فرماید:

نیز به پیامبر(ص) منسوب است که فرمود: «بلا برای دوستان است، آن گونه که آتش به کار طلا می آید. » «ابلاء للولاء کما اللّهب للذّهب»(الرساله العلیه، ص 144) (همان منبع)

از سویی دیگر در روایات بسیاری در باب شیوه انتخاب دوست، نکته های نغز آمده که شاعران نکته سنجی همچون حافظ و سعدی و مولوی، از آن مضامین به نیکی بهره جسته اند. بنگرید:

پیامبر اکرم(ص):« تنهایی از دوست بد، بهتر است و دوست خوب، از تنهایی بهتر!» «الوحده خیر من جلیس السوء و الجلیس الصالح خیر من الوحده.»(مستدرک الحاکم، ج 3، ص 344) (همان منبع)

امام علی(ع): «پسرم! از همنشینی نادان بپرهیز؛ چرا که وقتی می خواهد به تو بهره ای برساند، زیانی به تو می زند.» «یا بنی! ایاک و مصادقه الأحمق فانّه یرید أن ینفعک فیضرّک.»(نهج البلاغه، ص 475) (همان منبع)

هم ایشان: «بسا دوستی که از روی نادانی به تو زیان می رساند و نه از روی قصد.»« ربّ صدیق یؤتی من جهله لا من بیّته.»(غرر الحکم، ج4، ص 72) (همان منبع)

در روایت، چنین توصیه شده که: «دشمن دوستت را به دوستی مگیر، وگرنه با او دشمنی کرده ای. » امام علی(ع): «لا تتّخدن عدوّ صدیقک صدیقا فتعادی صدیقک.»(نهج البلاغه، ص 403) (همان منبع)

سعدی نیز در باب پایانی (گلستان) گوید:

«هر که با دشمنان صلح کند، سرآزار دوستان دارد.» امام علی(ع): «من ناقش الإخوان، قلّ صدیقه.»(غرر الحکم، ج 5، ص 356) (همان منبع)

در احادیث بسیاری بر(محافظت بر دوستی) و (هنر نگاهداری دوستان) تأکید شده و یکی از راه های پاسداری از پیوند دوستی، چشم پوشی از اشتباهات و لغزش های یکدیگر دانسته شده است. (همان منبع)

« آن کس که در راه راضی نگاه داشتن دوست خود از جان مایه نگذارد، پیوسته پشیمان خواهد ماند». امام صادق(ع):« من لم یرض من صدیقه الا بایثاره علی نفسه، دام سخطه، » (بحار، ج71، ص 278) (همان منبع)

هم چنین در روایتی چنین آمده که: « در دوستی با یار خویش، حد نگه دار؛ شاید که روزی دشمن تو شود.» امام علی(ع):« أحبب حبیبک هونا ما، عسی أن یکون یغیضک یوما ما. » (نهج البلاغه، ص 722) رضا موحّدی. (همان منبع)

و سعدی در باب پایانی(گلستان) می نویسد: «هر آن سرّی که داری، با دوست در میان منه؛ چه دانی که وقتی دشمن گردد! و هر بدی که توانی به دشمن مرسان که باشد که وقتی دوست گردد!»

جهت دریافت فایل تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی لطفا آن را خریداری نمایید